در دنیای امروز، جنگها دیگر فقط با اسلحه و ارتشها پیش نمیروند. جبههی اصلی نبرد، ذهن انسانهاست. رسانههای غربی با بمبارانی مداوم از اطلاعات، تصاویر، فیلمها، سریالها، شبکههای اجتماعی و موجهای خبری، ذهن ملتها را هدف قرار دادهاند. آنها با حرفهایترین شیوههای روانشناسی، در حال القای این تصورند که ایران کشور عقبمانده، سرکوبگر و بدون آینده است، و در مقابل، غرب بهشتیست که انسان در آن به آزادی و رفاه میرسد.چشمها را از واقعیتهای میهن بستهایم، و از پشت عینک تحریم و سختیهای اقتصادی، تمام زیباییها و پیشرفتهای ایران را نادیده میگیریم.
چه بسیارند ایرانیانی که روزی رؤیای غرب را در سر داشتند، اما امروز در سکوتی سنگین، پشیمان از هجرتاند،اگر صدایشان سانسور نمیشد، شاید میلیونها نفر میفهمیدند که زندگی در غرب، چیزی جز بردهداری نوین نیست. جایی که انسان فقط کار میکند، فقط مصرف میکند، و در نهایت تبدیل میشود به موجودی خسته، بیریشه و بیهویت.
از ملتهاست.
اما حقیقت چیست؟واقعیت آن است که پروژهی هیپنوتیزم رسانهای مدتهاست آغاز شده؛ پروژهای پیچیده برای تجزیه ذهنها و در نهایت تجزیه ملتها. هدف نهایی آنها، تسلیم ایران نیست، تجزیه ایران است. ذهنهایی که از هویت، دین، وطن و تاریخ خود جدا میشوند، دیگر مقاومتی نخواهند کرد. آنها تسلیم خواهند شد،درست همان چیزی که دشمن میخواهد.
اما حقیقت این است: ایران، با همه سختیها و چالشها، با هر حکومتی ، اکنون، با جمهوری اسلامی که در اوج اقتدار و استقلال ایستاده آرزوی بسیاری از ملتهاست.
این هیپنوتیزم مدرن، انسان را به جایی میرساند که به اشتباه، خانهی خود را جهنم و خانهی بیگانه را بهشت میپندارد.
مردمی که زیر فشار تحریم و گرانی هستند، به جای آنکه دشمن را در بیرون جستوجو کنند، به جان کشور خود میافتند. این دقیقاً همان نقطهایست که رسانههای غربی میخواهند به آن برسند: انفجار از درون.
اما این جنگ هنوز تمام نشده.
راه نجات، آگاهی است.
ایرانی،نگذار ذهنت را تصرف کنند. رسانهها را بشناس، روشهای فریب را بشناس، صدای واقعی مهاجرانی را بشنو که امروز پشیماناند.
ایران، با همهی سختیهایش، هنوز مستقل است، هنوز خودش است. و همین، گناه نابخشودنیاش از نگاه غرب است.
اگر ما آگاه بمانیم، هیچ هیپنوتیزم رسانه ای وفریب دشمن کارگر نخواهد بود.
انتهای خبر/عل
دیدگاه شما