آخرین اخبار

تاریخ : 16. مرداد 1392 - 9:36   |   کد مطلب: 3678
17 مرداد در تقویم ملی ایران بعنوان "روز خبرنگار" نامگذاری شده است. واژه "خبرنگار" یادآور زحمات خالصانه افرادی است که در راه اعتلای بشریت از هیچ کوششی فروگذار نمی کنند و از هیچ خطری نمی هراسند. پیشینه ی تاریخی این روز به شهادت یک خبرنگار شجاع و "شیرمرد لر" یعنی محمود صارمی برمی گردد؛ در 17 مرداد 1377 خبرنگار شهید محمود صارمی (خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی "ایرنا" در مزار شریف افغانستان) به دست عوامل امریکا و نیروهای طالبان به شهادت رسید و به همین مناسبت، شورای فرهنگ عمومی کشور، هفدهم مرداد ماه هر سال را به عنوان «روز خبرنگار» نامگذاری کرد.

17 مرداد در تقویم ملی ایران بعنوان "روز خبرنگار" نامگذاری شده است. واژه "خبرنگار" یادآور زحمات خالصانه افرادی است که در راه اعتلای بشریت از هیچ کوششی فروگذار نمی کنند و از هیچ خطری نمی هراسند. پیشینه ی تاریخی این روز به شهادت یک خبرنگار شجاع و "شیرمرد لر" یعنی محمود صارمی برمی گردد؛ در 17 مرداد 1377 خبرنگار شهید محمود صارمی (خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی "ایرنا" در مزار شریف افغانستان) به دست عوامل امریکا و نیروهای طالبان به شهادت رسید و به همین مناسبت، شورای فرهنگ عمومی کشور، هفدهم مرداد ماه هر سال را به عنوان «روز خبرنگار» نامگذاری کرد.

آژانس خبری بختیاری (ایبنانیوز)، در روز ۱۷ مرداد، ضمن تجدید عهد با مردم برای بیان صادقانه حقایق منطقه زاگرس میانی، این روز مقدس را به همه خبرنگارانی که برای اعتلای زندگی مردم لر بختیاری تلاش می کنند، تبریک می گوید؛ 

همکاران ارجمند! اعضای محترم باشگاه خبرنگاران بختیاری! روز حق بینی و حق نویسی؛ روز گام نهادن در وادی آگاهی و نیک اندیشی، روز اطلاع رسانی با سلاح قلم ... و روز خبرنگار را به شما و تمامی همکاران خود در صحنه اطلاع رسانی تبریک می گوییم.

به همین مناسبت، بخشی از رهنمودهای حضرت امام خمینی و  مقام معظم رهبری درباره رسالت رسانه ها و اخلاق رسانه ای را به همه خبرنگاران و کاربران ارجمند تقدیم می کنیم. 
 
رسالت مطبوعات و رسانه‏ ها در کلام امام خمینی (ره)

حرکت در مسیر خواست ملت، اساس کار مطبوعات و رسانه‏ها
به طور کلی در هر کشوری مطبوعات آن کشور و تلویزیون و رادیو آن کشور باید در مسیر آن ملت و در خدمت ملت باشد. مطبوعات باید ببیند که ملت چه می‏خواهد، مسیر ملت چیست، روشن‏گری از این طریق داشته باشد و مردم را هدایت کند.(۱)

شغل نویسندگی برای افراد شایسته یک واجب کفایی است
گویندگانی که هر جا ما داریم، در سرتاسر کشور، چه گویندگانی که از طبقه روحانی هستند و اهل منبر و چه گویندگانی که از سایر طبقات هستند و نویسندگان در هر جا که هستند، چه در حوزه‏های علمیه و چه در دانشگاه‏ها و چه در سایر جاها هستند، باید با گفتار خودشان و نوشتار خودشان به این کشور خدمت کنند. عذر نیست برای آن‏ها که چون من وارد به یک شغلی نیستم پس نویسندگی هم نکنم. شغل، امروز یک امری است که برای آن اشخاصی که شایسته هستند و ایران احتیاج به آن شغل‏ها دارد، واجب کفایی است.(۲)

نقش مطبوعات در تربیت جامعه و انعکاس آرمان ملت
نقش مطبوعات در کشورها منعکس کردن آرمان‏های ملت است. مطبوعات باید مثل معلمینی باشند که مملکت را و جوانان را تربیت می‏کنند و آرمان ملت را منعکس می‏کنند. در مملکتی که آن همه خونریزی شد و آن همه ملت ما خون دادند تا این که یک جمهوری اسلامی موافق آراء اکثریت قریب به اتفاق محقق شد و دست خائنین کوتاه گردید و دست چپاولگران قطع شد، اگر ـ مطبوعات ـ در مطبوعات بخواهند باز به پشتیبانی از جنایتکاران و خیانتکاران چیزی بنویسند، این مطبوعات ما نیست، این خیانت است. باید مطبوعات آن چه که ملت می‏خواهند بنویسند، نه آن چه که برخلاف مسیر ملت است مع الاسف در بعضی از مطبوعات چیزهایی که برخلاف مسیر ملت است و برخلاف آمال جامعه ملت است منعکس می‏شود و ما تاکنون به مسامحه رفتار کرده‏ایم و من امیدوارم که مطبوعات را خود صاحبان مطبوعات اصلاح کنند.(۳)

مطبوعات باید یک مدرسه سیّار و یک بنگاه هدایت باشند
وضع کشور را در گذشته دیدید که چگونه بود، تمام چیزها در جهت اسلام‏زدایی بود خصوصا مطبوعات که وضعی داشتند که اگر مهلت پیدا می‏کردند طولی نمی‏کشید که همه چیز را از بین می‏بردند. امیدوارم با همت آقایان همه آن انحرافات از بین برود. مطبوعات باید یک مدرسه سیّار باشند تا مردم را از همه مسایل به خصوص مسایل روز آگاه نمایند و به صورتی شایسته از انحرافات جلوگیری کنند و اگر کسی انحرافی دید با آرامش در رفع آن بکوشد. به طور کلی مطبوعات باید یک بنگاه هدایت باشند، یعنی به صورتی که اگر دست مردم بیفتد مردم هدایت شوند، به خصوص روزنامه‏هایی مثل اطلاعات و کیهان و جمهوری اسلامی و آزادگان. باز تکرار می‏کنم دنبال این نباشند که من از شما تشکر کنم، تقدیر و تشکر من فانی است و از بین می‏رود. آن چه که باید همگی در نظر بگیریم رضای حق تعالی است و آن چه وظیفه من است دعاست. امیدوارم موفق و مؤید باشید.(۴)

نقش رسانه‏ها و مطبوعات در معرفی اسلام واقعی و پذیرش فطرت‏های سالم
ما که می‏گوییم اسلام را ما می‏خواهیم صادر کنیم، معنایش این نیست که ما سوار طیاره بشویم و بریزیم به ممالک دیگر. یک همچو چیزی نه ما گفتیم و نه ما می‏توانیم. اما آن که ما می‏توانیم این است که می‏توانیم به وسیله دستگاه‏هایی که داریم، به وسیله همین صدا و سیما، به وسیله مطبوعات، به وسیله گروه‏هایی که در خارج می‏روند، اسلام را آن طوری که هست معرفی کنیم. اگر آن طوری که هست معرفی بشود، مورد قبول همه خواهد شد. بشر فطرتش یک فطرت سالم است، اگر یک چیزی را القا بکنند، روی فطرت سالم خودش قبول می‏کند و قدرتمندها از همین معنا می‏ترسند. بنابراین ما یک وظیفه بسیار بزرگ بر عهده داریم. نه ما تنها، همه مسلمان‏ها و نه شما تنها، همه قشرهایی که در ایران و در خارج ایران هستند و متعهد به اسلام هستند، وظیفه بزرگی داریم و آن این که اسلام را آن طوری که هست، آن طوری که خدای تبارک و تعالی فرموده است، آن طوری که در روایات و در قرآن ما هست، آن طور به مردم ارائه بدهیم و به دنیا ارائه بدهیم و همین خودش از هزارها توپ و تانک بیشتر می‏تواند مؤثر باشد. آن چیزی که با ارشاد حاصل بشود، قلب مردم را بر می‏گرداند و این کار، این هنر از اسلام می‏آید و این هنر از احکام اسلام می‏آید، نه با یک توپ و تانک بخواهد کار بکند، او نمی‏تواند کاری بکند و شما می‏بینید که با این که قدرت‏های بزرگ دارای آن قدرت‏ها هستند هر روز در دنیا دارند شکست می‏خورند.(۵)

تربیت انسان‏های متفکر و شجاع برای دفاع از آزادی و استقلال کشور
این نویسنده‏های ما، این گوینده‏های ما، این متفکرین ما، اگر بیدار شدند، حالا باید همه چیز فرمش تغییر بکند. مجله باید در خدمت کشور باشد، خدمت به کشور این است که تربیت کند، جوان تربیت کند، انسان درست کند، انسان برومند درست کند، انسان متفکر درست کند تا برای مملکت مفید باشد. مجله باید وقتی کسی بخواند، ببیند، اگر عکس دارد، عکسی باشد که تهییج کند برای این که مقابله با دیگران بکند. اگر مطلبی دارد، مطلبی باشد که بسیج کند این را برای حفظ استقلال خودش، برای حفظ آزادی خودش، برای حفظ مملکت خودش. اگر مجله، این مجله است، مجله اسلامی است و مجله جمهوری اسلامی. اگر مجله همان مسایل سابق است منتها حالا یک خرده تخفیفش داده‏اند لکن باز هست، اگر آن باشد نباید اسمش را مجله جمهوری اسلامی گذاشت، باید اسمش را مجله طاغوتی گذاشت.(۶)

مطبوعات و رسانه‏ها مربی جامعه
اگر مطبوعات متحول بشود ـ و ان شاءاللّه‏ می‏شود و شده است ـ متحول بشود به یک مراکزی که بخواهند تقوا را در جامعه منتشر کنند، وقتی جوان‏ها و بچه‏های تازه‏رس ما وارد می‏شوند در میدان فعالیت اجتماعی، بروند دنبال روزنامه، روزنامه مربی باشد، گوش کنند به رادیو، رادیو مربی باشد، نگاه کنند به تلویزیون، تلویزیون مربی باشد، نگاه کنند به مجلات، مجلات، مجلاتی باشد که تربیت بکند، این جوان وقتی که به هر جا توجه کرد، دید که گوش و چشمش پر شده از تربیت، این‏طور بار می‏آید. اگر رها بشود، هرزه، بار می‏آید؛ اگر بکشندش در طرف فساد، می‏رود. آن طرف و اگر بکشندش در طرف صلاح، می‏آید این طرف.(۷)

مطبوعات و تربیت نیروی انسانی مفید
آن که از همه خدمت‏ها بالاتر است این است که نیروی انسانی ما را رشد بدهد و این به عهده مطبوعات است، مجله‏هاست، رادیو تلویزیون است، سینماهاست تئاترهاست. این‏ها می‏توانند نیروی انسانی ما را تقویت کنند و تربیت صحیح بکنند و خدمتشان ارزشمند باشد و می‏توانند مثل رژیم سابق باشند که همه چیز به هم ریخته بود و همه چیز در خدمت استعمار بود، آن‏ها خودشان هم نمی‏دانستند، خیلی‏ها خودشان نمی‏دانستند، نمی‏دانست که این عکسی که از این زن لخت می‏اندازد چند تا جوان را آشفته می‏کند، از بین می‏برد. در هر هفته‏ای که یک مثلاً مجله‏ای در می‏آید که در آن ده تا عکس کذاست، این چند نفر از جوان‏های ما را از دست ما می‏گیرد. یا خودشان هم متوجه نبودند یا خودشان هم از آن‏ها بودند ما چه می‏دانیم. اگر خودتان را متحول کردید، کشورتان را هم می‏توانید نجات دهید، اگر به همان حال باشید و اسمتان را عوض کردید، با اسم نمی‏تواند یک کشوری اداره بشود، با لفظ، با لفظ جمهوری اسلام، با رأی به جمهوری اسلام نمی‏تواند یک مملکتی اسلامی بشود. مملکت اسلامی محتوایش باید اسلامی باشد. شما هم که مجله می‏نویسید می‏توانید خدمت کنید، جوان‏ها را برومند کنید با مقالاتتان، مقالات صحیحتان، دنبال این باشید که از نویسنده‏های متعهد اسلامی و انسانی نیرو بگیرید، مقالات صحیح بنویسید، درد و دوایش را بنویسید، همه چیز را انتقاد کنید.(۸)

مسؤولیت مطبوعات در هدایت جوانان
باید جوان‏های ما، نسل فعلی، نسل آینده را تربیت کنند... باید مجله راه بیندازید که وقتی جوان‏ها باز می‏کنند شکل و صورت و عکس‏های مجله و تیترهای مجله طوری باشد مقابل آن که پنجاه سال ما را به نابودی کشید. شما باید جبران آن خرابی پنجاه سال را بکنید. پنجاه سال جامعه ما هر مجله‏ای را باز کردند و یا گوش به رادیو و تلویزیون دادند همه انحرافی بود، همه برای این بود که از جوان‏ها مبادا جوان صحیحی ساخته شود، که خداوند به داد شما رسید و مسایل جهش پیدا کرد. این‏ها دنبال این هستند که انقلاب را برگردانند به جای اولش. هر کس مجله می‏خواهد بنویسد باید مجهز باشد که این نسل آینده را تربیت کند. برای نسل آینده فکری بکنید. اسلام همه نسل‏ها را مکلف می‏داند. پیغمبر اسلام مکلف بودند برای همه نسل‏ها. همچنین ما مکلفیم که برای نسل‏های آینده کار کنیم. باید تربیت ما از اولاد، در خانه و دبستان و دبیرستان‏ها باشد.(۹)

تشویق اشخاص فعّال و مبتکر، اساس کار مطبوعات
رادیو تلویزیون و مطبوعات مال عموم است ـ چنانچه شما هم همین اعتقاد را دارید که عموم بر آن‏ها حق دارند ـ از این جهت من به سهم خود خیال دارم که راجع به من کم باشد، مگر در مواقع حساسی که لازم است که آن هم باید از ما سؤال شود که آیا مطلبی را باید نقل بکنند یا خیر؟ والاّ آن چه خوب است در رادیو تلویزیون و مطبوعات باشد، آن است که برای کشور اثری داشته باشد. مثلاً اگر زارعی خوب زراعت کرد و زراعتش خوب بود، شما این شخص را به جای مقامات کشور در صفحه اول بگذارید و زیرش بنویسید این زارع چگونه بوده است، این منتشر بشود، و یا کارمندی خوب کار کرد، و یا اگر طبیبی عمل خوبی انجام داد، عکس او را در صفحه اول چاپ کنید و بنویسید که این عملش چطور بوده است. این باعث تشویق اطبا می‏شود و بیشتر دنبال کار می‏روند. یا مثلاً اگر کسی کشفی کرد، باید مفصل با عکس و مطلب باشد ـ یا اگر کسی سارقی را دستگیر نمود، و یا یک کشاورز و یا هنرمند و یا جراح ـ که متأسفانه نه اسمشان است و نه عکسشان! در حالی که این‏ها لایقند تا در روزنامه‏ها مطرح شوند. خلاصه، باید اساس تشویق، اشخاصی باشد در این کشور فعالیت می‏کنند؛ این‏ها به کشور حق دارند، به این روزنامه‏ها حق دارند، به رادیو تلویزیون حق دارند. ولی ماها نسبت به آن‏ها حقمان کم است. البته، آن چه من می‏گویم راجع به خودم است، به دیگران هیچ کاری ندارم، آن‏ها اختیارش با شما و با خود آن‏هاست. من میل ندارم رادیو هر وقت باز می‏شود اسم من باشد، مدت‏هاست که از این جهت متنفرم، این کار غلطی است، به اندازه متعارف نسبت به همه خوب است زیادی‏اش مضر است، این به ضرر مطبوعات است و مطبوعات را سبک می‏کند. اشخاص، شخصیت‏هایشان با خودشان است، این طور نیست که اگر اسمشان زیاد و کم مطرح گردد، شخصیتشان زیاد یا کم شود. در ایران هر کس با هم باشد کس معلوم است چه جوری است. بنابراین، آن چه راجع به خودم می‏گویم این است که اگر قرار است عکس مرا بگذارید، به جای آن، عکس یک رعیت را بگذارید و زیرش بنویسید این رعیت چه کار مهمی کرده است.(۱۰)

روزنامه‏ها مال طبقه سوم است
باید با اخبار مردم را تعلیم کرد و باید اخبار به صورتی باشد که مفید باشد، باید کاری شده باشد تا اخبار باشد. آن اشخاصی که در اطراف ایران زحمت می‏کشند، وقتی خبرشان را دادید تشویق می‏شوند. این طور نیست که همه للّه‏ کار کنند و چه بنویسید و چه ننویسید، فرقی نکند. ما مکلفیم تا افراد را در هر رشته تشویق کنیم تا امثالشان زیاد شود. اگر مطلبی از این طبقه‏ها در روزنامه‏ها آمد، روزنامه آبروی خوبی پیدا می‏کنند. روزنامه‏ها مال طبقه سوم است، مال طبقه اول نیست و این هم نیست که همه‏اش مال حکومت باشد و از چیزهای حکومتی بنویسید، این صحیح نیست. به نظر من روزنامه‏ها برای همه مردم است و همه مردم در آن حق دارند و می‏شود گفت که گاهی جای دیگران غصب می‏شود، ـ البته بدان معنای غصب نه! ولی نظیر آن ـ این عرض من است.(۱۱)

خدمت به مستضعفین
ای قشرهای روشن‏فکر و ای قشرهای نویسنده! قلم‏ها و گفتار خودتان را در راه این مستضعفین صرف کنید. ای دانشمندان ما! ای دانشجویان ما! ای فرهنگیان ما! ای دانشگاهیان ما! اجتماعات خودتان را برای راه این مستضعفین تقویت کنید، شما بودید که این همه خدمت کردید و این همه خون دادید و این همه حبس رفتید و این همه زجر کشیدید برای خلاصی از یوغ دشمنان، خلاصی از چپاولگری چپاولگران، نگذارید زحمات خودتان هدر برود، قلم‏ها را در راه خدمت به این خلق به کار بیندازید، گفتار را در راه خدمت به مستضعفین و اعمال را در خدمت به مستضعفین.(۱۲)

توجه به خواست ملت
باید ببینیم که زبان ملت چیست تا بفهمیم که این ملت چه می‏خواهد، خودمان بخواهیم حکم بکنیم باید ببینیم که زبان ملت چیست تا بفهمیم که این ملت چه می‏خواهد خودمان بخواهیم که حکم بکنیم که این ملت ما فلان چیز را می‏خواهد، این حرف غلطی است، حرف صحیح این است که ما مطالعه کنیم، در حال ملت، گوش بدهیم به صدای ملت ببینیم چه می‏خواهد؟ یک ملتی که همه فریاد می‏زنند که ما جمهوری اسلامی می‏خواهیم «نه شرقی و نه غربی، جمهوری اسلامی» ما دیگر حق نداریم که بنشینیم بگوییم که نه، این ملتی که قیام کرده‏اند، برای این قیام کرده‏اند که دموکراسی باشد، در اسلام همه چیز هست به معنای سالمش، اما ما می‏بینیم که همه مردم دارند می‏گویند که ما جمهوری اسلامی می‏خواهیم، ما حق نداریم که تأویل کنیم و بنشینیم خودمان هر چه دلمان می‏خواهد بگوییم که نخیر، مردم که این حرف‏ها را دارند می‏زنند، یک چیز دیگر را ما، گردنشان بگذاریم. این خلاف واقع است.(۱۳)

نقش مطبوعات در برچیدن مراکز فحشا
اگر مطبوعات جوان‏ها را نکشاند به طرف فحشا و ببرد طرف صراط مستقیم، مراکز فحشا هم برچیده می‏شود.(۱۴)

بیان خدمات جمهوری اسلامی در مطبوعات
از مسایلی که در مطبوعات لازم است این است که مقداری از اوراق خودشان را صرف این کنند که جمهوری اسلامی چه کرده است.
شما می‏بینید که الان آن اشخاصی که می‏خواهند به جمهوری اسلامی صدمه بزنند، راه افتاده‏اند که این رژیم هیچ کاری نکرده است و این همان رژیم شاهنشاهی است و فرقی با رژیم شاهنشاهی ندارد حتی بعضی از نویسنده‏های متعهد مسلمان که آدم‏های صحیح و باسوادی هستند شرح مفصلی نوشته‏اند راجع به این که جمهوری اسلامی حالا هم، همان کارهای سابق را می‏کند، این‏ها نگاه نمی‏کنند ببینند حالا چه شده است.(۱۵)

لزوم قدردانی از مردم و مأمورین مبارزه با خرابکاری
اگر در رژیم سابق یک خانه تیمی کشف می‏شد، می‏دانید که چه هیاهویی راه می‏انداختند؟ امروز چه؟ من این را یک ظلم می‏دانم که فرزندان عزیز ما این گونه شبانه روز کار کنند و در رادیو و تلویزیون و روزنامه‏ها فقط چند کلمه بگویند و رد بشوند. همین، فقط گفته شود که چه شد، بدون تشکر از مردم ما که با مأمورین همکاری داشتند و بدون تشکر از تمام دست اندرکاران. امروز پاسداران عزیز ما برای کشف خانه‏های تیمی آن همه کشته می‏دهند تا خانه‏ای کشف شود و محل فسادی از بین برود، من از آن‏ها تشکر می‏کنم.(۱۶)

آموزش راه و روش زندگی شرافتمندانه و آزاد منشانه
رسانه‏های گروهی به ویژه صدا و سیما، این مراکز آموزش و پرورش عمومی می‏توانند خدمت‏های گرانمایه‏ای را به فرهنگ اسلام و ایران نمایند. بنگاه‏هایی که شب و روز ملت در سراسر کشور با آن‏ها تماس سمعی و بصری دارند، چه مطبوعات در مقالات و نوشتارهای خود و چه صدا و سیما در برنامه‏ها و نمایشنامه‏ها و انعکاس هنرها و انتخاب فیلم‏ها و هنرهای آموزنده باید همت گمارند و بیشتر کار کنند و از گردانندگان و هنرمندان متعهد بخواهند تا در راه تربیت صحیح و تهذیب جامعه، وضعیت تمام قشرها را در نظر گرفته و راه و روش زندگی شرافتمندانه و آزادمنشانه را با هنرها و نمایشنامه‏ها به ملت بیاموزند و از هنرهای بدآموز و مبتذل جلوگیری کنند.(۱۷)

بسیج ملت‏ها برای اخراج ستمگران از صحنه
در این دنیای مسموم که نفس کشیدن در آن مرگ تدریجی است، تکلیف ملت‏های در بند این ابرقدرت‏ها و انگل‏های آنان چیست؟ باید بنشینند و این صحنه‏های جنایتکار را تماشا کنند و با سکوت مجال دهند که دنیا در آتش بسوزد؟ آیا روحانیون، نویسندگان، گویندگان، روشن فکران ، متفکران از هر ملت و مذهب که هستند، در این زمان تکلیفی انسانی، مذهبی، ملی و اخلاقی ندارند و باید نقش تماشاگر را در کشورهای خود ایفا کنند؟ و یا آن که باید این سران و سردمداران با گفتار و نوشتار خود، ملت‏های مظلوم در بند را بسیج کنند تا ستمگران را از صحنه خارج نمایند و حکومت را به دست مستضعفان بسپارند، چونان که در ایران با همّت ملت بزرگوار شد.(۱۸)

مقابله با گسترش سلاح‏های هسته‏ای
باید برای آتیه دنیا، امروز توده‏های مردم، نویسندگان، گویندگان، فکر بکنند و مردم را آگاه بکنند به این خطری که تمام بشریت را تهدید می‏کند، آگاه کنند همه توده‏های دنیا را که این خطر بزرگ پیش است و اگر این ابرقدرت‏ها در این حالی که هستند و مشغول تهیه سلاح‏های بزرگ اتمی و غیر آن هستند، به همین حال باقی باشند، دنیا ممکن است که به خرابی بکشد و عمده ضررش به ملت‏ها برسد.

باید هر کس در هر جا هست، نویسنده‏هایی که هستند، روشن‏فکرانی که هستند و علمایی که در همه قشرهای دنیا هستند و دانشمندان، مردم را به این خطر آگاه کنند تا بلکه خود مردم و توده‏های مردم در مقابل این دو قدرت بایستند و این سلاح‏ها را جلوگیری کنند. و این که زمزمه این هر وقت شده است و می‏شود، مدت‏ها در این حرف هست که می‏خواهیم تحدید این سلاح‏های اتمی را بکنیم و می‏خواهیم تفاهم کنیم به این که این سلاح‏های اتمی با موشک‏های عظیمی را که تازه درست شده است، جلوی این را بگیریم؛ هر دوی این‏ها شر است و آمریکا هم همین نظر را دارد که شوروی را اغفال کند و آن سلاح‏ها را در غرب و در هر جایی که دست دارد، این سلاح‏ها را مهیا کند برای یک روزی که با فشار یک دگمه، دنیا به آتش کشیده بشود. امروز باید مردم دنیا توجه به این مشکل بزرگ دنیا بکنند و هر قشری، نویسنده‏ای، مطبوعات، در سر تا سر دنیا دنبال این مطلب باشند و مردم را بیدار کنند که در مقابل این کارهایی که این‏ها می‏کنند، درست قیام کنند. البته کم و زیاد الان هستند قشرهایی که تظاهر می‏کنند بر ضد این سلاح‏ها، لکن باید همه مردم قیام کنند تا بتوانند کاری انجام بدهند.(۱۹)

صرفه‏جویی در وقت و بیت‏المال
مطبوعات باید این توجه را داشته باشند که چیزهایی که برای ملت مفید نیست در روزنامه‏ها ننویسند، کاغذ صرف این نکنند، وقت صرف این نکنند. باید رادیو تلویزیون توجه به این معنا داشته باشد که این از بیت‏المال مسلمین است، باید وقتش صرف چیزهایی که مربوط به مصالح مسلمین است، نشود؛ مسؤولیت دارد این‏ها.(۲۰)

نشریات مفید و اصلاح اخلاق جامعه
نشریه، بسیار خوب است در صورتی که محتوای آن محتوای آموزنده باشد و دست اندرکاران آن متعهد باشند، این نشریه رأس همه امور می‏شود. انسان اگر انصاف داشته باشد، باید به خاطر مردمی که قلم‏ها را برای این‏ها آزاد گذاشته‏اند، از قلم و قدمش استفاده کند و دیانت هم اقتضای همین را می‏کند. ما باید نشریاتمان مفید باشد و اخلاق جامعه را اصلاح کنیم.(۲۱)

همه نویسندگان مکلفند به حفظ نظام
من به همه اشخاصی که قلم در دستشان است، زبان گویا دارند می‏خواهم سفارش کنم که متوجه باشند که قلم آن‏ها، زبان آن‏ها در حضور خداست، فردا مؤاخذه دارد، صحبت، سر دولت و ریاست جمهور و این‏ها نیست، صحبت سر نظام است، نظام اسلام است؛ آقای خامنه‏ای سلمه‏اللّه‏ باشند رییس جمهور یا یک کس دیگر، آقای موسوی نخست وزیر باشند یا یک کس دیگری، این مطرح نیست، مطرح نظام جمهوری اسلامی است، ما مکلفیم به حفظ او، همه نویسنده‏ها مکلفند به حفظ نظام.(۲۲)

رسالت خطیر رسانه‏های گروهی در حفظ آرامش کشور
ما الان در ایران احتیاج به آرامش داریم، اگر ما بخواهیم که این نهضت پیروز بشود، باید ما آرامش این مملکت را حفظ بکنیم، باید همه قشرها متوجه باشند که آرامش را حفظ کنند، نباید به جان هم بریزند و هم را چیز بکنند، ارشاد باید بکنند، تلویزیون باید ارشاد بکند، رادیو باید ارشاد بکند، روزنامه‏ها باید ارشاد بکنند، روزنامه‏ها نباید یک چیزهایی را که موجب تهییج مردم است و موجب انحراف مردم است در آن جا بنویسند، رادیو نباید این کار را بکند، باید ارشاد بکنند و در عین حال مردم را متوجه به این بکنند که ما دشمن داریم و دشمن دنبال این است که تشنج پیدا بشود، باید از تشنج‏ها جلوگیری کرد و باید آن اشخاص منحرف را ارشاد کرد و اگر ارشاد نشدند، آن‏ها را منزوی کرد، بی‏اعتنایی کرد به آن‏ها. هر دفعه‏ای که شما یک طوری بکنید که با شدت رفتار کنید، آن‏ها مظلومیت به خودشان می‏دهند و برای ما ضرر دارد. باید هم مسایل را گفت و هم آرامش را حفظ کرد، هم مطالب را مردم بدانند (گویندگان باید بگویند) و هم آرامش را باید حفظ بکنند.(۲۳)

رسالت تاریخی نویسندگان و شعرا
امروز تکلیف همه شما آقایانی که از خارج تشریف آوردید، شعرای شما، نویسندگان شما، گویندگان شما، این است که شعرا در اشعارشان قضایای این انقلاب را منعکس کنند، اگر توانستند در مجامع عمومی و اگر نتوانستند حتی در مجامع خصوصی هم محفوظ بماند برای نسل‏های آتیه‏ای که فرزندانشان الان بعضی‏شان از کوچولوهایی که در ۲۲ بهمن متولد شده‏اند و آن‏هایی که در طول تاریخ می‏آیند.

باید مردم جهان را، مستضعفان جهان را آگاه کنید، آگاه کنیم به این که چه مصایبی بر این‏ها وارد شده است و در تحت چه شرایطی زندگی می‏کنند و آنان که به آن‏ها حکومت می‏کنند تحت چه شرایطی هستند و وضع زندگی مالی‏شان چطور است. و آن‏هایی که از دولت‏های اسلامی هستند، ذخایر خودشان را به کجا خرج می‏کنند و در جیب کی می‏ریزند در عین حالی که ملت‏های آن‏ها گرسنه هستند، ملت‏های آن‏ها فقیر هستند و بسیاری از آن‏ها از گرسنگی تلف شدند و این‏ها ذخایر خودشان را، ذخایری که مال خود این ملت است و آن‏ها غاصب هستند، به جای این که برای ملت خودشان ولو عشری از اعشار آن را خرج می‏کردند و این‏ها به رشد می‏رسیدند، تمامش را تسلیم می‏کنند به آن‏هایی که دشمن اسلامند.
شعرا در طول تاریخ باید بنویسند این امور را و به شعر، مردم را بیدار کنند و نویسندگان اگر می‏توانند در نطق‏ها و نوشته‏های خودشان، در مجامعی که می‏روند در شهرهای خودشان، در کشورهای خودشان مسایل ایران را ابلاغ کنند و اگر نمی‏توانند در کتب و رساله‏های خودشان ثبت کنند که بعدها وقتی که مردم در نسل‏های بعد می‏آیند، ببینند که دشمن‏های آن‏ها کی هست و دوستان آن‏ها کی و تکلیف آن‏ها با دوستانشان و دشمنانشان چیست.
اگر ما در تبلیغ قصور کنیم، اگر ما در گفتن و نوشتن شعر و نثر و همه نحو نوشتن و گفتن قصور کنیم، ما مدیون نسل‏های آینده هستیم که ممکن بود با نوشته‏های شما، با نوشته‏های نویسندگان عزیز و با اشعار آن‏ها، بیدار بشوند و مطلع بشوند بر این که بر این ملت‏ها در این زمان چه گذشته است و ماها چه تحمل رنج‏ها کردیم، بلکه آن‏ها درصدد علاج برآیند، و امروز نیز ما باید درصدد علاج برآئیم.
همه شما و همه ملت‏های ضعیف دردها را می‏شناسند، می‏دانند که از کجا صدمه می‏بینند و کی به آن‏ها صدمه می‏زند و چه رژیمی آن‏ها را تحت فشار قرار می‏دهد و درمان را باید بدانند که تا جهان، مبتلا به این جنایتکاران است و وابستگان به این جنایتکاران، روی خوش نخواهد دید.(۲۴)

پی‏نوشت‏ها :
۱ ـ ۸/۳/۵۸ ـ بیانات امام در جمع کارکنان روزنامه کیهان، صحیفه نور، ج ۷، ص ۱۸.

۲ ـ ۲۶/۱۰/۶۱ ـ بیانات امام در جمع گروهی از کارکنان صنایع دفاع و... صحیفه نور، ج ۱۷، ص ۱۵۲.
۳ ـ ۲۶/۲/۵۸ ـ بیانات امام در جمع کارکنان کیهان، صحیفه نور، ج ۶، ص ۱۹۱.
۴ ـ ۲۶/۵/۶۲ ـ بیانات امام در جمع اعضای شورای سرپرستی روزنامه اطلاعات و نماینده امام در این روزنامه، صحیفه نور، ج ۱۸، ص ۶۵.
۵ ـ ۹/۱۲/۶۲ ـ بیانات امام در جمع مدیران و کارکنان سازمان صدا و سیمای سراسر کشور، صحیفه نور، ج ۱۸، ص ۲۴۳.
۶ ـ ۱۴/۴/۱۳۵۸ ـ در جمع کارکنان مجله خواندنی‏ها، صحیفه نور، ج ۸، ص ۲۴.
۷ ـ ۵/۶/۵۹ ـ بیانات امام در جمع کارگران، نویسندگان و کارمندان مؤسسه اطلاعات، صحیفه نور، ج ۱۳، ص ۴۱.
۸ ـ ۱۴/۴/۵۸ ـ بیانات امام در جمع مسئولین و کارکنان مجله خواندنی‏ها، صحیفه نور، ج ۸، ص ۲۴ ـ ۲۵.
۹ ـ ۴/۴/۶۰ ـ بیانات امام در دیدار با حجت‏الاسلام کروبی سرپرست سابق بنیاد شهید و خانواده شهید مازندارانی، صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۳۷ ـ ۳۸.
۱۰ ـ ۱۰/۴/۶۴ ـ بیانات امام در جمع مسؤولان روزنامه‏های کیهان، اطلاعات و جمهوری اسلامی، صحیفه نور، ج۱۹، ص۲۱۵.
۱۱ ـ ۱۰/۴/۶۴ ـ بیانات امام در جمع مسؤولان روزنامه‏های کیهان، اطلاعات، جمهوری اسلامی، صحیفه‏نور،ج۱۹،ص۲۱۶.
۱۲ ـ ۱۳/۸/۵۸- بیانات امام در جمع دانش‏آموزان و دانشجویان، صحیفه نور، ج ۱۰، ص ۱۲۸.
۱۳ ـ ۲۹/۷/۵۸ ـ بیانات امام در جمع شورای پنج نفری صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، صحیفه نور، ج ۱۰، ص ۱۳.
۱۴ ـ ۵/۶/۵۹ ـ بیانات امام در جمع کارگران، نویسندگان و کارمندان مؤسسه اطلاعات، صحیفه نور، ج ۱۳، ص ۴۱.
۱۵ ـ ۱۵/۱۰/۵۹ ـ بیانات امام در جمع اعضای هیأت تحریریه مجلس سروش، صحیفه نور، ج ۱۳، ص ۲۵۱.
۱۶ ـ ۱/۱۰/۱۳۶۱ ـ در دیدار با وزیر کشور و معاونین و استانداران، صحیفه نور، ج ۱۷، ص ۱۱۷.
۱۷ ـ ۲۲/۱/۶۳ ـ پیام به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، صحیفه نور، ج ۱۹، ص ۱۰۹.
۱۸ ـ ۲۸/۳/۶۲ ـ پیام به مناسبت شهادت شش تن از اعضای خانواده آیت‏اللّه‏ العظمی حکیم، صحیفه نور، ج ۱۸، ص ۲۳.
۱۹ ـ ۱۳/۸/۱۳۶۱ ـ در جمع اعضای شوراهای اسلامی روستاهای سراسر کشور و ... صحیفه نور، ج ۱۷، ص۷۰ـ۷۱.
۲۰ ـ ۱۳/۶/۶۴ ـ در جمع رییس جمهور و سایر مقامات مملکتی و... به مناسبت عید غدیر خم، صحیفه نور، ج ۱۹، ص ۲۲۴.
۲۱ ـ ۱۱/۳/۱۳۳۶۰ ـ در جمع کارکنان نشریه عروة‏الوثقی، صحیفه نور، ج ۱۴، ص ۲۴۹.
۲۲ ـ ۸/۶/۶۵ ـ در دیدار رییس جمهور، نخست وزیر و هیأت دولت به مناسبت هفته دولت، صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۳۷.
۲۳ ـ ۷/۴/۱۳۵۹ ـ پیام به مناسبت نیمه شعبان خطاب به ملت ایران، صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۲۰۹ ـ ۲۱۰.
۲۴ ـ ۲۱/۱۱/۶۱ ـ بیانات امام در جمع مهمانان خارجی شرکت کننده در مراسم بزرگداشت دهه فجر، صحیفه نور، ج ۱۷، ص۱۹۲.

***

«منشور اخلاق رسانه ای» از نگاه رهبر معظم انقلاب

اکتفا به بیان واقعیت:
«...زیادتر نگویید از آنچه که هست، از آنچه که باید و شاید. منصف باشیم؛ عادل باشیم. این‏ها آن وظایف ماست. اینجور نیست که ما چون مجاهدیم، چون مبارزیم، چون انقلابی هستیم، بنابراین هر کسی که از ما یک ذره - به خیال ما و با تشخیص ما - کمتر است، حق داریم که درباره اش هر چی که می توانیم بگوئیم؛ نه، اینجوری نیست. بله، ایمان‏ها یکسان نیست، حدود یکسان نیست و بعضی بالاتر از بعضی دیگر هستند. خدا هم این را می‏داند و ممکن است بندگان صالح خدا هم بدانند؛ لکن در مقام تعامل و در مقام زندگی جمعی، باید این اتحاد و این انسجام حفظ بشود و این تمایزها کم بشود...»

مطبوعات و رسانه ها:
* مؤثرترین سلاح بین‏المللی علیه دشمنان و مخالفان سلاح تبلیغات است. سلاح ارتباطات رسانه‏ای است. امروز این قوی‏ترین سلاح است و از بمب اتم هم بدتر و خطرناک‏تر است.(پس باید مراقب بود).

* من مطبوعات را یک پدیده‏ی ضروری و لازم و اجتناب‏ناپذیر برای جامعه‏ی خودمان و هر جامعه‏ای می‏دانم. بنده برای مطبوعات سه وظیفه قائلم: ۱- نقد و نظارت. ۲- اطلاع رسانی صادقانه و شفاف. ۳- طرح و تبادل آراء و افکار در جامعه.

وظیفه‏ی اول؛ نقد و نظارت:
تعریف نقد و انتقاد:
* نقد یعنی عیار سنجی، یعنی :
* یک چیز خوب را، آدم ببیند خوب است؛
* یک چیز بد را نیز ببیند؛
* و بعد جمع‏بندی کند.
*** جمع‏بندی کار یک مجموعه هم آن وقتی است که ضعف‏ها و قوت‏ها را منصفانه کنار همدیگر قرار بدهد.
* انتقاد معنایش این است که هر انسانی بنشیند عیارسنجی کند:
* ببیند نقطه ی ضعف کجاست؛
* ببیند نقطه ی قوّت کجاست؛
* بعد ببیند این نقطه ی ضعف - اگر می تواند علّت‏یابی کند- به کجا برمی گردد، سراغ آن جا برود؛ یعنی آن ریشه را پیدا کند، اصل را پیدا کند. اگر این کار انجام شد، درست است.

اگر انتقاد به معنای عیب‏جویی باشد:
۱- نه چیز خوبی است؛
۲- نه خیلی هنر زیادی می‏خواهد؛
۳- نه خیلی اطلاعات می‏خواهد؛ بلکه انسان با بی‏اطلاعی بهتر هم می‏تواند انتقاد کند.
۴- انتقاد به معنای عیب‏جویی اصلاً هیچ لطفی ندارد، هیچ فایده‏ای هم ندارد.

تفاوت نقد کردن و نق زدن:
* فرق است بین نقد کردن و نق زدن:
الف) نقد کردن یعنی:
* یک نکته‏ی تاریک را گفتن،
* و با جنبه‏ای مثبت به جنگ آن رفتن،
* و برآن فایق آمدن.
ب) نق زدن یعنی:
* یک نکته‏ی منفی را گرفتن،
* و مدام آن‏را تکرار کردن،
* و سیاه نمایی کردن،
* و یأس پراکندن

تفاوت تخریب و انتقاد:
* یک مسأله هم، مسأله‏ی انتقاد و تخریب است؛ مرز انتقاد و تخریب چیست؟ تخریب بکنند و اسمش را بگذارند انتقاد؛ یا از ما انتقاد بشود و ما تلقیِ تخریب از آن داشته باشیم؟ خب، باید مشخص بشود تخریب کدام است و انتقاد کدام است:
الف) معنای انتقاد آن ارزشیابیِ منصفانه‏ای است که یک آدم کارشناس می‏کند؛ نقادی هم، همین است. وقتی شما طلا را می‏برید پیش یک زرگر که نقادی کند، او می‏گوید:« آقا! این عیارش بیست است»؛ یعنی عیار بیست را قبول می‏کند؛ حالا از بیست و چهار عیار - که طلای خالص است - چهار عیار کم است. این شد نقادی. البته زرگر هم هست و وسیله‏ی نقادی را هم دارد.
ب) اما اگر چنانچه طلا را بردید مثلاً پیش یک آهنگر و او یک نگاهی کرد و آن را انداخت و گفت: «آقا! این‏که چیزی نیست.» این اسمش نقادی نیست. اولاً اصل طلا بودن شیی، انکار شده. خب، بالاخره مرد حسابی! حالا عیار بیست و چهار ندارد، عیار بیست که دارد؛ این را قبول کن! ثانیاً: شما که اهل این کار و آشنای این کار نیستی!

تعریف تخریب:
* تخریب یعنی:
* انکار امتیازات؛
* قبول نکردن برجستگی ها و کارهای خوب؛
* درشت کردن و برجسته کردن ضعف‏ها.

انتقاد تخریبی یعنی آن انتقادی که:
* قصد آن اصلاح نیست، بلکه به قصد تخریب است؛
* واقعیت، غیر واقعیت، خلاف واقع، ضد واقع و همه چیز در آن هست؛
* گاهی یک چیز کوچک را بزرگ می‏کنند؛
* گاهی یک چیزی که نبوده به عنوان یک حقیقت مسلم جلوه می‏دهند.
* هیچ بنای اصلاح ندارند، این تخریب است.

طیف وسیع خط تخریب داخلی:
۱- بعضی‏ها واقعاً خبری ندارند؛ یعنی مغرض نیستند، اطلاعاتشان کم است و بر اثر بی‏اطلاعی چیزی می‏گویند.
۲-‏ بعضی‏ها غرض‏های شخصی و غرض‏های سطحی دارند.
۳- بعضی‏ها غرضهایشان عمقی است. یعنی با نظام مسأله دارند، کینه‏ی امام در دلشان است. حرف‏های امام را یا از اول قبول نداشته‏اند یا حالا قبول ندارند. (که تهاجم ها، پنجه زدن ها و لجن پراکنی ها، نتیجه‏ی بینش این طیف است).

وظایف نقد کننده:
۱- باید در انتقاد از یک شخص یا دستگاه دچار بی‏انصافی نشویم. باید با انصاف بود، با انصاف عمل کرد، با انصاف حرف زد. اگر با کسی دشمن هستید نباید موجب شود حتی نسبت به دشمن بی‏عدالتی و بی‏انصافی کنید. نگرانی من از انتقاد کردن نیست. یکی انتقاد می‏کند یکی هم جواب می‏دهد، نگرانی من از رایج شدن اخلاق بی‏انصافی در جامعه است.
۲- زیاده روی نباید کرد. در فریب خوردن از هوای نفس به خودمان سوءظن داشته باشیم. ببینیم کجا هوای نفس است، کجا احساس تکلیف؛ و دقت بکنیم که حتی پا از دایره تکلیف آن‏طرف تر نباید گذاشت.
۳- نباید به کسی تهمت زد یا بخاطر یک امر از همه چیزهایی که صلاحیت محسوب می‏شود، او را نفی کرد.
۴- در حرف زدن، در تصمیم‏گیری و قضاوت، عدالت را رعایت کنید.
۵- انتقاد با نظر خیرخواهانه است. و آن جایی واقعاً انتقاد است که کسانی با نظر خیرخواهانه، نقاط مثبتِ کاری را توجه می‏کنند و نقاط اشکالش را هم ذکر می‏کنند.
۶- نقد را با عیب‏جویی و با عصبانیت و با بهانه‏گیری نباید اشتباه کرد. اما نقادی باید کرد. در عین حال نقد پذیر هم باید بود.

وظایف نقد شونده:
۱- وظیفه‏ی مسئولین انتقادپذیری است؛ البته نقدپذیری، فقط مخصوص مسئولین نیست.
۲- برای شنیدن نقد، سینه‏ای‏گشاده و روی باز و گوش شنوا داشته باشید. هیچ ضرر نمی‏کنید اگر از شما انتقاد بکنند.
۳- نقد منصفانه و نقدپذیری متواضعانه هر دو لازم است.
۴- حتی اگر منتقد اشتباه کرد، گوش کنید تا آنجاهایی که واقعاً درست است از شما فوت نشود.
۵- نقدهای مصلحانه و خیرخواهانه (نقدهایی که باید شنید حتی اگر وارد هم نباشد):
الف) از سوی دوستان
ب) از سوی کسانی که دوست و طرفدار هم نیستند، دوست هم نیست، دشمن هم نیست، لیکن نقد است؛ انتقاد است؛ باید گوش کرد.
ج) نقدهای غیرمغرضانه برخی نخبگان، انتقاد خوب هدیه‏ای است که باید گوش کرد.
د) نصیحت علمای دینی، بزرگان دینی، مراجع را باید متنعم شمرد.
۶- البته نباید خود را در معرض اتهام قرارداد، نباید برای جنجال‏آفرینی‏ها - که کسانی دنبالش هستند- مسأله درست کرد و بهانه داد.
۷- هیچ دستگاهی نباید خود را از نقد و انتقاد مصون و از عیب خالی بداند. (این معنای حقیقی اصلاح نظام مورد نظر اسلام است)؛ همه مشمول این قاعده‏ی کلی هستند:
الف) نقد،
ب) اصلاح،
ج) پاسخگویی.

وظایف مخاطب:
۱- شنونده‏ی تهمت یا غیبت باید (نسبت به کسی که دارد غیبت او می‏شود یا به او تهمتی می‏زنند) حسن ظن داشته باشد و آن‏را قبول نکند. قرآن کریم می‏فرماید: «لّوً لا اذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمنات بانفسهم خیرا»؛ وقتی می‏شنوید که یکی را متهم می‏کنند، چرا به هم‏دیگر حسن ظن ندارید؟
۲- بحث درست بکنید، بحث منطقی بکنید. سخنی را بشنوید، سخنی را بگویید؛ بعد بنشینید فکر کنید. این همان دستور قرآن است. «فبشّر عباد. الّذین یستمعون القول فیتّبعون احسنه». سخن را باید گوش داد، بهترین را انتخاب کرد.
۳- من به بزرگان هم نصیحتی بکنم. آن‏ها هم باید توجه کنند:
- مواضع درست گرفتن،
- حرف درست زدن،
- و تحت تأثیر خبرهای دروغ قرار نگرفتن،
این هم وظیفه است. هزاران نفر در نظام اسلامی دارند محض رضای خدا زحمت می‏کشند و تلاش می‏کنند و شب و روز خودشان را می‏کُشند، برای اینکه طبق حرکت اسلامی یک کاری انجام بگیرد، نظام اداره شود، وظایفِ بسیار سنگین انجام بگیرد؛ اما انسان یک خبر دروغی را بشنود، بنا کند همه ی اینها را زیر سؤال بردن - مسؤولین دولتی را، دیگران را - این هم مصلحت نیست، این هم خلاف است.

افکار عمومی موش آزمایشگاهی نیست!
«بعضی افراد خیال می‏کنند که افکار عمومی، منطقه ی آزاد و بی قید و بندی است که هر کار خواستند، با آن بکنند! افکار عمومی موش آزمایشگاهی نیست که هرکس هرکار خواست، بتواند با آن بکند. با تحلیل های غلط، شایعه‏سازی، تهمت و دروغ، به ایمان، عواطف، باورها و مقدّسات مردم آسیب می‏زنند. این که درست نیست...»

وظیفه ی دوم؛ اطلاع رسانی صادقانه و شفاف:
* معتقدم که آزادی قلم و بیان، حقِ‏ مسلّم مردم و مطبوعات است. در این هم هیچ تردیدی ندارم و این جزء اصول مصرّحه قانون اساسی است.

* معتقدم اگر جامعه‏ای مطبوعات آزاد ـ و دارای رشد ـ و قلم های آزاد و فهمیده را از دست بدهد، خیلی چیزهای دیگر را هم از دست خواهد داد.

* وجود مطبوعات آزاد، یکی از نشانه‏های رشد یک ملت و درحقیقت خودش هم مایه ی رشد است؛ یعنی:
- از یک طرف رشد و آزادگی ملت، آن را به‏وجود می‏آورد؛
- از طرف دیگر، آن هم به نوبه‏ی خود می‏تواند رشد ملت را افزایش دهد. 

* البته معتقدم در کنار این ارزش، ارزش ها و حقایق دیگری هم وجود دارد که با آزادی مطبوعات و آزادی قلم، آن ارزش ها نباید پایمال شود. هنر بزرگ این است که کسی بتواند: 
* هم آزادی را حفظ کند، 
* هم حقیقت را درک کند، 
* هم مطبوعات آزاد داشته باشد، 
* هم آن آسیب ها دامنش را نگیرد.

مطبوعات ، رسانه ها و افکار عمومی:
* کسی که قلم به دست می‏گیرد، باید:
- تقوا،
- صداقت،
- عفاف، 
- انصاف نسبت به دیگران؛
جزو طبیعت ثانوی‏اش بشود. 

* افکار عمومی باید با مطبوعات هدایت شوند. اگر کسی غیر مسؤولانه و خدای ناکرده مغرضانه بخواهد این هدایت را در دست گیرد، به طور یقین خطا خواهد کرد. هیچ‏کس به راننده ی مست و خواب آلوده اجاز ه ی رانندگی نمی‏دهد. اگر اجاز ه ی رانندگی هم بدهند، شما سوار ماشین او نمی‏شوید.

* بعضی افراد خیال می‏کنند که افکار عمومی، منطق ه ی آزاد و بی قید و بندی است که هر کار خواستند، با آن بکنند! افکار عمومی موش آزمایشگاهی نیست که هرکس هرکار خواست، بتواند با آن بکند. با تحلیل های غلط ، شایعه‏سازی، تهمت و دروغ، به ایمان، عواطف، باورها و مقدّسات مردم آسیب می‏زنند. این که درست نیست.

نبایدها ( برخی مطبوعات و رسانه ها نانشان در ایجاد اختلاف است): 

* نباید عده ‏ای با قلم ، بیان و مطبوعات و عده ای هم با ابراز مخالفت با فلانی، فضا را آلوده کنند. 

* نباید ایجاد یأس بشود؛ اشکال تراشی‏های غیرمنطقی، یک نمونه از ایجاد یأس است. 

* همه ی این ها کارهای ممنوع و ضد ارزش و خلاف مشی جمهوری اسلامی و خلاف حق است:
• کارشکنی،
• سخن پراکنی علیه دیگران،
• بدگویی کردن،
• افشاگری‏های بی‏پایه و اساس نسبت به اشخاص 

* شایعه سازی و شایعه پراکنی نکنند. کسانی که مصالح کشور را می‏خواهند و مایل‏اند حقایق را غالب کنند، از اختلافات جزیی و غیراصولی صرف نظر کنند. 

* اخلاق اهمیتش از علم هم بیشتر است. اگر فضا، فضای:
 اشاعه‏ی فحشا،
 تهمت زدن،
 دیگران رامتهم کردن به شایعات و خیالات باشد؛
 و فضای جامعه را فضای سوءِ ظن و بدگمانی قرار دادن،
دل‏ها را تاریک و فضای زندگی را ظلمانی می‏ کند.

- یک شخص یا یک جریان را به طور مطلق مورد تهاجم قرار دادن (حتی به قصد اصلاح) جایز نیست و در بسیاری موارد غیبت است.

 انتقاد منطقی، گفتن حرف صحیح، غیر از غیبت است.
 گفتن حرف‏های آشکار و نقد آن به هیچ وجه غیبت نیست. (نیازی هم به افترا و تهمت نیست.) 

- بعضی از این گونه تهاجم‏ها علیه اشخاص یا جریان‏ها، مصداق:
 تهمت،
 افترا،
 قول به غیر علم،
 و سب و شتم است؛
حتی اگر به قصد اصلاح باشد. (تمام وسایل مدرن امروز - از جمله سایت و وبلاگ و ... - هم مشمول همین حکم است. خواندن وبلاگ مانند خواندن کاغذ، است، کتاب است، نامه است، مثل شنیدن حرف است. دوربین هم همین جور است.)

- تهمت زدن به یک شخص گناه است، تهمت زدن به یک نظام

دیدگاه شما