از زمانی که شهید آوینی در در دهه شصت مقالاتی در باب «توسعه و مبانی تمدن غرب» نوشت و بعدها با این عنوان به کتاب تبدیل شد سال ها می گذرد. آن روزها توسعه آن چانکه امروز از آن سخن گفته می شود شناخته شده نبود. آوینی در گمنامی بخشی از جامعه انقلابی را متوجه رابطه توسعه و خاستگاه غربی آن کرد. او گفت که توسعه اقتصاد محور است و بر مبنای تلقی خطی و داروینی از تاریخ قرار دارد. او از دیکتاتوری اقتصاد و نظام غیردینی آموزشی غرب سخن به میان آورد و از قلب مفاهیم و واژگان نوشت. او در آن کتاب معدود کتاب های ترجمه شده در افشا و نقد ماهیت مخرب توسعه را معرفی و تحلیل کرد.
اکنون دیگر مانند آن روزها ماهیت توسعه ناشناخته نیست. حدود بیست سال بعد از آن مقالات کار به جایی رسید که به جای واژه توسعه واژه «پیشرفت» به عنوان جایگزین و بدیل بومی انتخاب شده است تا همه بدانیم ما نه به دنبال آرمان های تمدن غرب که به دنبال الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت هستیم. در حال حاضر ده سال است که از انتخاب رسمی عبارت «پیشرفت» توسط مقام معظم رهبری می گذرد. حدود ده مرکز و گروه و شورا دراین مورد تشکیل شده اند. مجلات و کتابها در این مورد مطالب زیادی نوشته اند. گرچه نمی توان گفت که همه حرفها گفته شده است و تکلیف همه الگوها روشن شده است اما به هر حال راهی گشوده شده است و گفتمانی به عنوان رقیب تفکرهای غربی قد برافراشته است.
در حال حاضر عده ای از فرزندان انقلاب اسلامی در مرحله برنامه نویسی و تصویب قانون به راهروهای دستگاه های دولتی و مجلس و فضای رسانه ها رفت و آمد می کنند تا بلکه مرحله دولت سازی (مرحله سوم سیر تمدنی مقام معظم رهبری) به جایی برسد. پیش از این برخی از اساتید فلسفه که در معرفی ماهیت توسعه به فرزندان انقلاب سهم فراوانی داشت راهی برای تحول در علوم انسانی مطرح کرده و نوشته بود: «اگر بتوان حکم اجمالی دائر بر غربی بودن علوم انسانی را تفصیل داد، شاید راهی به علوم انسانی دیگر با نظرهای تازه در این علوم هم باز شود»(علوم انسانی و برنامه ریزی توسعه، ص۲۷۱). اما عده ای با سرعت بیشتری به پیش می روند. مسئله اصلی تقابل اسلام و غرب است و تقابل و تمایز شاخص ها و موازین ما و غرب به شفافیت رسیده است. گرچه در مرحله تولید علم هنوز راهی طولانی در پیش است اما برخی پیاده روی در این راه را آغاز کرده اند. هر کس هر چقدر می تواند در این مسیر خدمت کند.
دیدگاه شما