به گزارش صبح رزن نقل از آناج، تا به این لحظه تقریبا نتایج نهایی انتخابات مشخص شده است. اکنون به راحتی میتوان آرایش جدید بهارستان را مشاهده و دربارهی آن تحلیل کرد. مثلا با یک محاسبهی ساده میتوان گفت که چند درصد مجلس را اصولگرایان، اصلاحطلبان، دولتیها و نمایندههای مستقل تشکیل میدهند و به قول فوتبالیها سیستم جدید مجلس چند به چند است.
اما فارغ از بررسی این موضوع و یا دقیقشدن بر سمتوسوی جناحی نمایندگان مستقل که کفهی ترازو را به نفع کدام جناح سنگین میکند، عجیببودن تحلیل رسانهها و افراد سرشناس اصلاحطلب، قبل و بعد از انتخابات میباشد. امروز همهی اصلاحطلبها با مشخصشدن نتایج آرای انتخابات، خود را برندهی اصلی آن میدانند و با شمارش کرسیهای خود در مجلس، مدعی برتری قاطع بر جناح رقیب هستند. حال آنکه برتری مطلق در مجلسی که 290 کرسی دارد، مستلزم تصاحب حداقل حدود 200 کرسی میباشد که این رقم به علاوهی تعداد اصلاحطلبان و معتدلانی که در انتخابات رأی نیاوردند، تعداد آنها را بسیار بسیار بیشتر از آنچه اعلام میکردند نشان میدهد. حال آنکه آنها در دوران پیشا انتخابات و پس از اعلام خبر تأیید صلاحیتها، از تعداد اندک خود گلایه میکردند. مثلا حسین مرعشی دبیر حزب کارگزاران گفته بود: «جمعا در کشور ۳۰۰۰ اصلاحطلب ثبتنام کردهاند که تنها ۳۰ نفر تایید شدهاند، بر این اساس تنها ۱ درصد اصلاحطلبان تأیید شدهاند.» او همچنین با انتقاد از عملکرد شورای نگهبان گفت: «تنها پنج نامزد اصلاحطلب در تهران و تقریبا ۲۵ نامزد اصلاحطلب در شهرهای دیگر در هیات اجرایی تأیید صلاحیت شدهاند.»
با جستجو در صفحات رسانههای اصلاحطلب و حامی دولت، به راحتی میتوان صدها نقل قول از این دست را از زبان آنها مشاهده کرد که با کنار هم قرار دادن این عبارات، پازل اعمال فشار بر شورای نگهبان کامل میشد.
شگفتی دیگر انتخابات هفتم اسفند، اعلام نظر رسانههای غربی درباره نتایج انتخابات مجلس در همان ساعات اولیه شمارش آرا میباشد. آنها در تحلیلهای خود و در مصاحبه با کارشناسان، اصولگرایان را پیروز انتخابات عنوان میکردند و حداکثر سهمی 20-30 درصدی برای فهرستهای مورد علاقهی خود قائل میشدند. این در حالی است که محافل سیاسی زاویهدار با نظام در داخل کشور، همزمان با اعلام نظر رسانههای بیگانه، از پیروزی قاطع اصلاحطلبان خبر میدادند و درست در نقطهی مقابل اپوزسیون خارجی قرار گرفتند.
اگر این اتفاق را که برای نخستین بار در کشور پیش آمده، در کنار خواهش رسانههای غربی از رأی دادن و ندادن به برخی افراد، به جای سیاست تحریم انتخابات، مطالعه کنیم، در مییابیم که راهبرد آنها در خصوص چگونگی مداخله در امور داخلی ایران تغییر کرده است. بدینگونه که شاید آن رسانهها، آنقدر ظرفیت نفوذ در سیستم تصمیمسازی و حتی تصمیمگیری کشور را مناسب دانستند که برای مردم تعیین تکلیف کردهاند.
از طرفی میتوان گفت که جامعهشناسی سیاسی آنها در پایتخت، به قدری دقیق بوده که نسبت به نوع آرای تهرانیها آگاهی کامل داشتهاند و با حمایت از لیستهای امید و اعتدال، پیشاپیش یکی از علتهای اصلی پیروزی آنها و شکست اصولگرایان و نتیجهی نامطلوب آرای آقایان جنتی، یزدی و مصباح را معلول اقدامات رسانهای خود اعلام کنند و با این کار محبوبیتشان را در قشر غیرسیاسی جامعه، حتی به خاطر پیگیری پیشبینیهای سیاسی، افزایش دهند.
این انتخابات از همهی جهتها عجیب بوده است. قطعا تا مدتها ابعاد سیاسی و فرهنگی چگونگی شکلگیری مجلس دهم با رکوردهایی که زده است، مورد تحلیل رسانهها و محافل سیاسی قرار خواهد گرفت.
انتهای پیام/م
دیدگاه شما