تاریخ : 20. آذر 1395 - 8:47   |   کد مطلب: 21089
سیانور با همه ی حواشی و نامهرمبانی های که در حق آن در جشنواره و داروری ها شد کم کم به پایان راه اکران خود نزدیک میشود.

سیانور با همه ی حواشی و نامهرمبانی های که در حق آن در جشنواره و داروری ها شد کم کم به پایان راه اکران خود نزدیک میشود.

اینک شاید زمان بهتری برای نگاهی دوباره این اثر منتفاوت سینمایی باشد.سیانور یکی از بهترین اثاری است که درسالهای پس از انقلاب اسلامی توانسته نوستالژی دوران مبارزه با رژیم شاهنشاهی را به تصویر بکشد.

نقطه ی تفاوت این اثر با همه ی فیلمهایی که در خصوص دوران خفقان و میبارزه ساخته شده است این است که قصد دارد تا با ورودی جدی به میان یکی از منسجم ترین و سازمان یافته ترین سازمانها و تشکلهایی که با حکومت شاه مبارزه میکردند موضوعی  بسیار مهم و تاثیر گذار در ایران را بار دیگر برای مردم روشن و واضح کند.

جریان نفاق که  در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی در خیابانها و ترورهای مختلف در کشورمان جان بیش از 16 هزار نفر از هموطنانمان را گرفت محصول و میوه این تشکیلات است.

فیلم روایت گر داستان سالهایی است که نفرات اصلی مجاهدین خلق که همچون حنیف نژاد  افراد معتقد به اسلام هستند هر چند در اندیشه و تفکرات اساسی آن ها هم دچار اشتباهات بودند توسط ساواک بازداشت  اعدام شده اند  و حال تقی شهرام که تاریخ به تقی قومپزر معروف است با توجیه بقیه کادر رهبری سازمان واقعیتهایی که سالها پنهان کرده است را اشکارا اعلام میکند و تغییر ایدئولوژی یا بهتر بگوییم مارکسیست شدن سازمان را اعلام میدارد.

 

بهروز شعیبی سازنده اثر پیش از این چه در سینما و چه در سریال سازی توانسته است جسارتی جدید وارد عرصه ی فیلم کشور کند.

دهلیز در سینما و پرده نشین در سیما هر دو نشانه هایی از ظهور و حضور کارگردانی با تهور و جسارت در پرداخت به موضوعات در کشور را به وجود اورده است.

سیانور در پرداخت به موضوع حساسی که به آن اشاره دارد سعی میکند تا از شعار زدگی جلوگیری کند اما به نظر می رسد در همین اقدام و در هنگامه ی پرداخت به شخصیت تقی شهرام که در تاریخ فردی سفاک  است به نظر کمی کوتاهی کرده و شهرام را بیشتر یک ایدئولوگ مارکسیست به تصویر می کشد.

صحنه پردازی های اثر کاملا تداعی کننده دوران دهه پنجاه است و سازندگان بخوبی توانسته اند حس نوستالژی و خاطره بازی های آن سالها را به مخاطب منتقل کنند.

 

ارائه تصویری متفاوت از ساواک نسبت به انچه در همه ی 37 سال گذشته از آن به مخاطب  در کشور ارائه شده است به نظر می رسد یکی دیگر از اهداف سازندگان اثر است که اتفاقا هدف درستی نیز هست.

ساواک به عنوان عامل و دستگاه جهنمی شاه و رژیم پهلوی برای حفظ حاکمیت در عین خونریزی و رفتارهای وحشیانه دارای قدرت و موقعیت پیچیده و سازمان یافته ای است.

به تصویر کشیدن دانشکده نظامی ساواک کمی به نشان دادن چهره واقعی این سازمان مخوف کمک کرده است.

 

 

نشان دادن خانه های تیمی سازمان مجاهدین خلق در پیش از انقلاب و اقدامات تشکیلاتی و همچنین نوع روابط بین اعضای سازمان در گیرو دار تغییر ایدئولوژی از جسارتهایی است که شعیبی دست به ان زده است.

هر چند پیش از این و در دو سریالی که سیما در سالهای اخیر در خصوص سازمان مجاهدین بویژه سریال پروانه که آن هم به تغییر مسلک و مرام سازمان می پرداخت نمای بهتری از تشکیلات این سازمان در قبل از انقلاب به تصویر کشیده شده بود.

 

میزانسنها ،نورپردازی و شخصیت سازی ها همه در این اثر از سطح قابل قبولی برخوردار است .

داستان و تعلیقهای آن به گونه ای است که مخاطب جوان و نوجوان را هم مشتاقانه تا پایان اثر با خود همراه میکند.

فیلم یک اثر کامل و کلاسیک است.کشش و تعلیق اثر مخاطب را تا اخر بر صندلی ها میچسباند .

پایان فیلم سیانور هم  جذابیت اثر افزوده است.

در واقع مبهم  فیلم در دقایق آخر  موجب می شود مخاطب قدرت پیش بینی اثر را نداشته باشد و این بر هیجان و جذابیت فیلم می افزاید.

نمایش صحنه های و دیالوگهای صمدیه لباف و افراخته به عنوان نمایندگان دو تفکر مبارز مسلمان و فردی که  دارای  نفاق  و اعتقادات قلبی واقعی به مذهب ندارد یکی از بهترین بخشهای اثر است.

بازی به شدت باورپذیر و همچون همیشه مسلط بابک حمیدیان در نقش صمدیه لباف یکی از زیباترین ضخیتهای سینمای ایران را شکل داده است.

در جایی که افراخته از عدم تایید سازمان توسط امام خمینی گلایه دارد و صمدیه لباف به عنوان عنصر مبارزی که دارای اعتقاد مذهبی و دینی است در پاسخ به او به انحراف سازمان اشاره میکند و این کار حضرت روح الله را  دور اندیشی امام عنوان میکند.

شعیبی به خوبی توانسته است نحوه ی انشعابات و از بین رفتن ارمانهای محمد حنیف نژاد بنیان گذار سازمان را به تصویر بکشد.

داستانهای عاشقانه فیلم بین شریف واقفی و لیلا زمردیان و جوانی که حال مامور ساواک شده اما عشق او را به کمک به یک چریک تنها   می کشاند توانسته است فیلم را به تجمع از عشق ،سیاست و تاریخ و حس خاطره انگیز بدل کند.

بی مهری های صورت گرفته با سیانور در جشنواره های مختلف در حالی که غالب کارشناسان از این فیلم به عنوان یکی مهمترین فیلمهای سالهای اخیر سینمای ایران در تمام ابعاد یاد میکنند موضوعی است که تعجب همگان را در پی داشت.

جشنواره فیلم فجر که اساسا محل پرداخت به این چنین موضوعاتی است در کمال ناباوری  با بی اعتنایی از کنار این اثر میگذرد.

تقویت و کمک به تولید چنین آثاری که سینما را از حالت بی خاصیتی خارج میکند میتواند در نزدیک شدن سینما به خواسته های رهبری کمک کند.

ایشان در سال 85 و در دیدار با جمع کارگدانان سینمای ایران از سینما به عنوان یکی از کلیدهای پیشرفت کشور یاد کردند و این نقش و جایگاه سینما و چنین فیلمهایی را نشان می دهد.

انتهای پیام/م

حبیب میرزایی

 

 

دیدگاه شما

کانال خبری تلگرامی صبح رزن