مردم عوام سعی میکردند تا اینگونه نمایشها را با اعتقادات مذهبی مرتبط یا نزدیک نمایند. مثلا: گفته میشد"قرینین دوه سی هوگوره گلمیردی" یعنی شتر پیر زن آبستن نمیشد.
او به نزد پیامبراکرم(ص) رفت و به پیامبر عرض کرد: یا رسول¬ا... دعا کن تا هوا سرد شود بلکه شتر من آبستن گردد.
کوسه با برعکس پوشیدن پوستین یا "کپنک" (چوخا) که نوعی پوشش نمدی چوپانان است و با گذاشتن ریش و سبیل و کلاه عجیبوغریب و استفاده از جارو (سپورگه) بهجای موی سر و ریش و آویزان کردن زنگوله به گردن و لباس ژنده به همراه پسرک جوانی که وی نیز لباس زنانه پوشیده و با بزک بسیار غلیظ زنانه نقش زن کوسه را بازی میکند.
زن کوسه در مناطق مختلف معمولا با نامهای"شاصنم باجی" یا "کوسه صنم" یا "گلین" یا "کشمش خانم" شناخته میشود، آنها با هم به درب خانه روستائیان رفته و گاه با لالبازی (پانتومیم) و به ¬همراه عده¬ای دیگر با دیالوگهای کمیک، با نواختن دایره و ساز و دهل و با خواندن اشعاری محلی از قبیل:
اؤو صاحاب کوسه گلیب، سالاما، سیزه گلیب.
چُمچه¬سینی دولدرون، کوسانی یولا سالون.
***
قیشدن داخی نه قالدی، چوخی گئدیب آز قالدی
باید اشاره نمود که: در برخی روستاها که طول زمستان در آنها کوتاه¬تر بود پنجاه روز به عید نوروز مانده کوسه در می آمد و می¬خواند:
قیشدن داخی نه قالدی، قیرخ گیتدی اَلّی قالدی
کوسّا گلیب آش ایستیری، تاریدان یاقیش ایستیری
کوسّا گلیب هایاندان، بورکؤدی یئل قواندان.
کؤسّانوی پایون وئرین، اؤویز اولسون آوادان.
گاهی کوسه با ادا و اوصول میخواند:
شاصنم قورخما منم، باشویا اَل چئکه¬نم
ممه لرین یئیه¬نم، اؤپرم دیشله¬منم
زن کوسه هم میخواند:
بو کوسا، اَخته کوسا بؤینونداوار نوختا کوسا
کوسا گئیدر خانلوغا باش قوشار یامانـلوغا
کوسانی اؤلدورلـــله آتالــــلا سامانلوغا
با رقصیدن و اجرای حرکات نمایشی دلقک گونه مردم را خندانده و با شاد کردن آنها، آمدن بهار را نوید داده و از صاحب هر خانه از مردم انعام نقدی یا غیر نقدی میگرفتند.
بازیگران این نمایش عمدتاً از افراد حرّاف و حاضرجواب بودند و در مقابل افراد تماشاگر به هر سؤال یا اتفاقی توجیهاتی میآوردند که موجب خنده حضار میشد. مردم بر این عقیده بودند که آمدن کوسه در سال جدید برایشان خیروبرکت و شگون میآورد و به همین خاطر از کوسه استقبال میکردند و به کوسه میگفتند: "بیزیم قاپویا دا بیر دؤمّ ایله" کوسه هم با زدن چوبدستیاش به درب خانه، وارد حیاط میشد سپس به آغل رفته و با زدن چوبدستی به دامها میخواند:
قویونای قویون قویون تؤکو بیر قریش قویون
چوپانو کوسدورمؤشن گل ایندی باروش قویون
در مناطق فارس زبان استان همدان به این گروه "کوسه گلین"یا "کوسه بر گلین" گفته میشود.
اگرچه مردم عموماً از این گروه استقبال کرده و از آمدن آن خوشنود میشوند ولی عمدتاً این بازی را نمایشی مسخره و سخیف محسوب نموده و موجب گردیده که در جامعه هرکسی کار نامطلوب با سروصدا انجام بدهد به وی گفته میشود
"نمه دی کوسا اؤیونی چوخارتموشای؟!" این بازیهای مسخره چیه که درآوردهای؟
محمدرضا رعد
انتهای پیام/م
دیدگاه شما