به گزارش صبح رزن،منطقه درگزین در شهرستان رزن به سبب قدمت و پیشینه ی بستانی که از آن داراست دارای فرهنگ و باورهای بسیار جالب و شرین در گستره ی تاریخ است.
باورها و سنتهایی که امروز با گذشتها هزارها و ضدها سال برخی از آنه رنگ فراموشی به خود گرفته است و برخی دیگر نیز همچنان در زندگی مردم جاری و ساری است.
در همین زمینه گفت و گویی با دبیر و فرهنگی برجسته مدارس استان و شهرستان پرداخته ایم.
این مدرس دانشگاه سالهاست به تحقیق در زمینه فرهنگ عامه مردم منطقه شهزستان رزن می پردازد و حاصل تلاشهایش اطلاعات بسیار شرین و ناب از گوشه و کنار تاریخ است.
این مدرسن فرهنگی با اشاره به نزدیکی ایام نوروز در خصوص آداب و سنن مردم منطقه در این مورد به خبرنگار گفت:مرسوم بود که قدیمیها به اسفندماه نیز یک تقسیمبندی زمانی سه ده روزه قائل بودند. ده روز اول"اهمن بهمن- هاموسونوی عهده سی من.
قار گلر خرمن، خرمن" یعنی من(منظور ده روز اول اسفند) عهدهدار تحمیل سرما به شما، بهاندازه تمام ایام گذشته زمستان خواهم بود.
محمدرضا رعد ادامه داد: منظور از این ترکیب این بود که :خیال نکنید که چون نفس آشکار آمده و یا زمین را در حال بخار کردن تصور کنید زمستان تمام گشته است؟! نه زمستان هنوز ادامه دارد. در باور عمومی سنتی اهمن و بهمن را پسران پیرزن(قری) می دانند. (اهمن، بهمن، برف بارد خرمن خرمن، آرد ذخیره كن یکصد من، روغن بیار ده من، هیزم بکن یک خرمن، عهده همه بامن).
وی افزود:برخی ها نیز بر این باورند که اسفند ماه شامل ده روز اول اهمن و ده روز دوم بهمن و ده روز سوم پیرزن(قری) می باشد و ائیشه پئیشه ده روز بعد از عید نوروز یا دهه اول فروردین ماه می باشد.
قری(پیرزن)
رعد ادامه داد:ده روز دوم اسفند را "قری" یا پیرزن مینامیدند حال اگر هوا صاف و دلپذیر نشان میداد، گفته میشد: "قری چیخیب داغ باشونا" یعنی پیرزن به بالای کوه رفته است.اما اگر سرما و کولاک رخ میداد، میگفتند: "قری گیریب کُلبیه" یعنی پیرزن سردش بوده و از ترس سرما به داخل سوراخ هواکش تنور پناه برده است.
وی اضافه کرد:هوا در این ایام لحظه به لحظه در حال تغیر میباشد و گاه برف درشت و بصورت تیلههای کوچکی به یکباره باریدن می گیرد و برخیها را عقیده بر این بود که پیرزن به علت خوب بودن هوا به بالای کوه رفته بود که نخ گردنبندش بریده و این دانه های برف مهرههای گردنبند پیرزن میباشد و به زمین ریخته میشود.
ائیشه پئیشه
رعد اضافه می کند همانگونه که در قبل اشاره شد، ده روز سوم اسفندماه را "ائیشه پئیشه" دانسته و میگفتند: "ائیشه پئیشه، (برزگرلر=کشاورزان) یا سیغیرلر چیخه ایشه یادا ایتلر داراشا لشه".
یعنی در این ده روز یا کشاورزها برای کار گاوهای شخمزن را از آغلها به بیرون میکشند یا احشام از گرسنگی میمیرند و سگها به دور لاشه دامهایی که از گرسنگی مردهاند، جمع میشوند. البته برخی بر این باورند که ائیشه پئیشه ده روز اول فروردین ماه را شامل می شود.
وی با بیان بخش دیگری از اینها به اضافه کرد:اما آنچه قابل تاکید می باشد این است که در این منطقه در سه فصل از سال (پائیز زمستان و نیمه اول بهار) بارش برف و سرمای شدید تعجب برانگیز نبوده و باید زمستان را طولانی پیش بینی نمود.
در این ایام حرارت خورشید بر زمین مؤثر واقع میشد و مردم با ابزارهایی مثل بیل و کلنگ و ... لایههای یخ معابر را میشکستند تا هرچه زودتر آبشده و معابر تمیز و خشک شود.
در ایام آخر زمستان مردم با انتخاب و آوردن قسمتی از برف تمیز که قبلاً در دسترس کسی نبوده و دور از آلودگی است، را با شیره انگور آمیخته و سپس نوش جان میکردند که به آن "قار شیره" میگفتند.
وی اظهار کرد:در ایام پایانی زمستان باد نسبتاً شدیدی وزیدن میگیرد که به آن آغ یئل(باد سفید) گفته میشود. این باد در ذوب کردن برفهای روی زمین از نور خورشید آن ایام هم بیشتر مؤثر میباشد.
خرید "بیرام تانخاسو"
وی با بیان اینکه خرید عید در دوران گذشته اغلب از بازار قدیمی قروه درجزین صورت میگرفت تصریح کرد:در ایام پایانی سال عمده خرید نیازهای مردم منطقه از بازار قروه انجام میشد و مردان خانواده روستاهای اطراف برای خرید سوروسات یا "بیرام تانخاسو" به بازار قروه که در آن زمانها بازار قدیمی و بازار ولیعصر کنونی را شامل میشد، آمده و با خرید ملزومات برای ایام عید نیازهای خانواده را برآورده مینمودند.
رعد ادامه داد:ازجمله خریدهای عید نوروز ترقههای دستساز پیچیده شده در تکههای پارچه و فشفشههای موسوم به هفترنگ و نخودچی و کشمش و ... بود که بچهها بسیار طالب و علاقهمند آن بودند. تنها وسیله ارتباطی مردم در گذشته با نامه نگاری بود.
نامههای ارسالی از مبدأ (متعلق به سربازان و ...) توسط پست به مغازههای مشخصی در بازار قروه تحویل میشد. شیوه نگارش آدرس نامهها به اینگونه بود: "قروه درجزین- برسد به مغازه آقای ... آنهم زحمتکشیده بفرستد به روستای ... برسد به دست مشهدی ... ملاحظه فرمایند". صاحب مغازه نیز با حس امانتداری بر اساس آدرس روستا از طریق مشتریانش نامهها را به مقصد و به دست گیرنده میرساند و با این شیوه مغازهداران بهصورت غیررسمی نامهرسانی نیز میکردند.
چهارشنبهسوری
مدرس دانشگاه افزود:آخرین چهارشنبه سال را "کؤله چهارشنبه"(چهارشنبهسوری) میگفتند که مراسم خاصی داشت. خانمهای خانه، قبل از رسیدن چهارشنبهسوری اقدام به خانهتکانی نموده و تمام جل و پلاس خانه را بیرون ریخته و پس از نظافت عمومی و جارو کردن و شستشوی البسه و برخی پلاسهای کثیف و سفید کردن خانهها با کشیدن گلسفید(لاوا) آماده رسیدن سال نو میشدند .
اعضای خانواده عصر چهارشنبه سوری در بالای پشتبامها یا حیاط خانه جمع شده و با برافروختن آتش و پریدن از روی آن و زدن ترقه و فشفشه بازی و روشن کردن چتکه آتش که عبارت بود از تکه چوبی که به یک سر آن مقداری پارچه کهنه بسته(معروف به عم.. باشو) و با آغشته کردن به نفت آن را آتش زده، و به دور سر خود چرخانده و یا به آسمان پرت می نمودند و به این شیوه به شادی اتمام زمستان و بدرقه بهار میپرداختند و دختران دم بخت نیز با نیت کردن از روی آتش میپریدند تا بختشان باز شود.
در عصر چهارشنبهسوری برخی مراسم پراکنده خرافی شامل کشیدن داس به کنج و زوایای خانهها و یا غلت زدن برخی افراد خرافی در میدان روستا برای ریخته شدن تمام درد و بلاها میپرداختند که امروزه این رسوم از بین رفته است.
جمعه آخر سال
رعد اضافه کرد:عموم مردم و بخصوص خانوادههایی که عزیزی را در ایام یا ماههای گذشته از دستداده بودند و هنوز نوعید فوت شدهشان فرا نرسیده بود با حضور بستگان نزدیک و اهالی محل، روز جمعه آخر سال را نوعید میگرفتند که به آن "اؤلولر بیرامو"(عید مردگان) گفته میشود.
وی افزود:روز قبل از جمعه یعنی پنجشنبه "اَلَفه(عرفه) گونی" گفته میشود و دو سه ساعت قبل از غروب آفتاب، عصر روز الفه با در دست داشتن سینی حلوای تهیه شده از روغن حیوانی شیره انگور و آرد تفت داده شده گندم، همگی بر سر مزار اموات حضور یافته و با خیرات کردن آن و خواندن فاتحه برای اموات طلب آمرزش میکردند.
اگرچه در برخی از روستاهای منطقه این مراسم در روز عید نوروز برگزار میشد، اما عمدتاً بزرگان قوم بر این عقیده بودند که نوعید اموات و مراسم ترحیم و فاتحهخوانی در سال کهنه و رو به پایان را باید مختومه نمود تا خانوادههای معزی از عزا دربیایند و بتوانند عید نوروزشان را جشن بگیرند تا سال جدید را با عزا آغاز نکنند و در روحیه اعضای خانواده تأثیر منفی باقی نگذارد.
لذا عصر آخرین شب سال که منتهی به عید نوروز بود تعدادی از همسایگان و اقوام دور و آشنایان، پیشقدم شده و در منزل یا پشتبام خانواده معزّا حضور یافته و اقدام به برافروختن بوته های آتش مینمودند تا بهنوعی اهالی آن خانه را از عزا درآورند. در بین قدیمیترها به عید نوروز "شاه بیرامو" گفته میشد.
وی با اشاره به برخی بازی ها در آینهای نوروز منطقه گفت:از بازی هایی كه در ایام پیش از عيد نوروز شروع می شود و تا چند روز هم ادامه می يافت «آشّوق اويناماق» (قاب بازی) بود که کنارههای چهار جانبی قاب را جیک و بوک و آلچی و توخان مینامیدند که برای مناسب سازی قابها با کشیدن به سنگ و سمباده جوانب آن را صاف نموده و سپس در بازی به کار میبردند.
امروزه این بازی کاملا از بین رفته است همچنین تورنا بازی و الک دولک، مسابقه پرش طول و ارتفاع نیز رونق خاص خود را داشت.
از بازی های جالب و اختصاصی که چند روز به عيد نوروز مانده رونق پیدا می کرد و تاچند روز بعد از عيد هم ادامه می يافت تخم مرغ بازی « یا نومورتا چوغّوشدورماخ » بود.
ابتدا بازدن تخم مرغ به دندانها و انتخاب سفت ترین آنها بازی شروع می شد و از صدای برخورد تخم مرغ با دندانهای جلويی می توان به شل یا سفت بودن آنها پی برد. سپس به نوبت با تعیین شرایطی که مورد موافقت همدیگر قرار می گرفت یکی مشت دست خود را که تخم مرغ در آن قرار داشت پایینتر از حریف خود میگرفت و دیگری با زدن ضربه توسط سر تخم مرغ خود موجب شکستن یکی از تخم مرغها از ناحیه سر یا ته می شد و هركسی كه تخم مرغش شكسته می شد او بازی را می باخت و بايد تخم مرغ خود را به برنده می داد.
وی با بیان نکته ای جالب اضافه کرد:گاه مشاهده میشد که برخی از افراد با ظرافت خاصی اقدام به دست کاری و تخلیه محتوی تخم مرغ مینمود و داخل پوسته را با موم و زاج پر میکرد که به این نوع تخم مرغ "زنگ جوش" گفته میشد و عملی متقلبانه و غیر صادقانه تلقی میگردید.
بو بیرام پلو او بیرام پلو
رعد با اشاره به مشکلات اقتصادی منطقه تبا توجه به فقر گسترده در سطح روستاهای منطقه در گذشته های نه چندان دور، نوعی غذای محلی از طریق دم گذاشتن ترکیب رشته محلی(برشته شده) با برنجتهیه میشد که این نوع غذا بسیار اشرافی و مختص خوانین تلقی میشد و خانواده های فقیر به جای برنج از عدس استفاده می نمودند.
این نوع غذا عمدتا در شبهای عید و گاه در شب پایان برداشت گندم در خانوادهها سرو میگردید و ضعفا و خوشنشینها از این عید نوروز تا نوروز بعد فقط یک بار از این غذا را تهیه مینمودند و به همین خاطر داستانکی گفته می شد که بوسیله نحوه و لحن بیان خاصی، هر شب پلو خوری خوانین را با فاصله بسیا دور و بعید وانمود کرده و از این سر سال تا آن سر سال پلو خوردن رعیت را بسیار نزدیک نشان می داد که این امر موجب پیدایش عنوان این مبحث گردیده است.
از ديگر رسوم منطقه درگزین که رعد به آن اشاره کرد بردن مواد غذایی یا شام پخته شده ای (رشته پلو) به همراه یک تکه لباس یا پارچه یا پول نقد به خانه دختران خانواده كه قبلا ازدواج كرده بود.
وی تصریح کرد:همچنین خانوادههایی که پسرشان نامزد دارد نیز این هدیه ها را که شامل: روغن، چای، نبات، شیرینی، حبوبات، میوه، اگیردگ (شیرینی محلی روستا)، شکلات و شیرینی، کله قند، گوشت و هدیه ای برای عروس( مثل طلا یا لباس) می باشد به همراه زنان اقوام نزدیک در مجمعه های بزرگ که شال قرمز رنگی روی آن کشیده اند به سر گذاشته و به خانه پدر عروس آیندهشان می برندکه به آن "بیراملوخ" می گویند.
دبیر دبیرستانهای استان و شهرستان ادامه داد:قبل از روز عید نوروز خانم خانه تخم مرغ ها را درون ظرفهایی که رنگ های قرمز یا زرد یا قهوه ای قرار داده و ضمن آبپز نمودن بدین وسیله تخم مرغ های رنگی زيبايی را درست می كردند که زینت بخش سفره هفت سین میشد و به بچه ها عيدی می دادند. معمولا به بزرگترها دو تخم مرغ و بچه ها یک تخم مرغ عیدی داده می شود. خانواده هایی که عزیزی را در ماههای گذشته از دست داده باشند معمولا تخم مرغها را رنگ نکرده یا به رنگی غیر از قرمز مثلا با چای یا کاه رنگ مینمایند.
شال آویزان کردن داماد یا پسر بچه ها در شب عید نوروز یا "شال ساللاماخ"
پس از تاریک شدن هوا و صرف شام (که عمدتا رشته پلو با رشته محلی می باشد) در شب عید نوروز مراسمی قدیمی به یادگار مانده از نیاکان وجود دارد که به آن شال آویزان کردن یا "شال سالّاماخ" گفته می شود. پسران نوجوان و یا جوان در کرفس به این آداب بسیار پایبند بودند این رسم در اغلب مناطق ترک نشین وجود دارد.
وی اضافه کرد:معمولا نوجوانان با تهیه شال گردنی بلند و یک رو سری (شالقرمز) یک سر آنها را به هم گره زده تا وسیله نسبتا بلندی تهیه کرده باشند و در شب عید نوروز به صورت ناشناس به پشت بام خانه اقوام نزدیک و یا همسایگان رفته و یک طرف آن شال گردن را در دست گرفته و طرف شال رو سری را از باجه ( سوراخ سقف خانه) به داخل خانه وارد و آویزان کرده و منتظر عیدی صاحب منزل می مانند.
رعد با بیان اینکه خوشحالی صاحب خانه از این اقدام بسیار زیاد بود تاکد کرد:صاحب خانه ضمن ابراز خوشحالی و خوش یمن دانستن این اتفاق، از فرود آمدن شال بسیار خوشنود شده و آن لحظات را شیرین و امیدبخش و مفرح دانسته و صاحب خانه بسته به وسع خود به شال آويزان شده، عيدی های مثل تخم مرغ، جوراب پشمی (مختص داماد)، شیرینی و نان روغنی(اگیردک)، پول، گردو و بادام و... میبندند.
رعد افزود:(در سالهای اخیر علیرغم تغییر در معماری منازل مسکونی، روزنه باجهها از بین رفته و ساختمانهای امروزی دیگر باجه و دودکش در سقف ندارند. )
اما این رسم همچنان پابرجا بوده و به همین خاطر از پنجره یا روشنایی، شال به درون خانه فرستاده شده و سپس با زدن ضرباتی با ترکه چوبی به پنجره صاحب خانه را از آمدن شال مطلع می نمایند و پس از بستن عیدی در گوشه شال، نوجوان ناشناس با خوشحالی به عنوان عیدی در شب عید نوروز آن را بالا می کشد.
وی افزود:گاه صاحب خانه اگر در خانه دختر قنداغی داشته باشد به شوخی قنداقه دختر بچه را در گوشه شال بسته و اظهار می کند اگر دوست داشته باشی میتوانی این دخترک را به عنوان عیدی بالا بکشی و برای خودت ببری! حجب و حیای نوجوان و مکالمات آنها باعث میشودتا اعضای خانواده نیز مدتی به این صحنه خنده سر داده و لحظات شادی سپری می کنند.
رعد اضافه کرد:پسران نامزد دار نیز برای گرفتن عیدی خود از خانه نامزدش با تهیه شال و تعیین نشانه ای رمز آلود و آویزان کردن آن، انعام خاصی از خانواده عروس می گرفت که یکی از اقلام آن شامل جوراب پشمی دست بافتی بود که حتما توسط خود عروس بافته شده بود. این هدیه برای داماد ارزش بسیاری داشته و دارد.
رئیس اسبق اداره ی ارشاد اسلامی شهرستان رزن اضافه کرد:در بعضی مواقع پسرهای جوان نامزد دار بادوستان خود بر پشت بام خانه ها رفته وشال می انداختند و معمولا فاميل ها هم می دانستند داماد آینده می خواهد بيايد شال از رورنه خانه آنها بندازد چيزهای باارزشی آماده كرده و به شال آنها می بستند و پسر نامزد هم هرچیزی که جمع كرده باشد آن را برای نامزد خودشان تقدیم می کنند.
وی ادامه داد:در روز عید نوروز مادر خانواده قبل از همه چیز سفره هفت سین یا (بیرام سورفاسو) را در مکان مناسبی میچیند که در آن سفره علاوه بر قرآن مجید (نماد معنویت و اعتقادات دینی) و آینه و تنگ یا کاسه آب که (نماد نور و روشنایی) و شیرینی و تنقلات و آجیل، مواردی مثل سیب، سنجد، سماق، سرکه، سبزه، سمنو، سیر و سکه که به ترتیب نماد عشق و محبت، سلامتی رویش و شیرین کامی و باروری، مکنت و دارایی می باشند خودنمایی می کند.
رعد بیان کرد:البته برخی خانواده ها بعضی از این اقلام را به دلایلی در سفره هفت سین خود استفاده نمی کنند و آن را نهی می کنند. مثل سرکه یا سماق به دلیل طعم ترشی که دارند و معتقند که آنها مانع شیرین شدن زندگیشان می شود .
در لحظه تحویل سال همه اعضای خانواده سعی می کنند که در خانه و دور سفره هفت سین حضور داشته و با بزرگ خانواده دعای تحویل سال را زمزمه کرده باشند.
وی با اشاره به به آداب تبریک گفتن ایام نوروز در خانواده ها گفت:پس از آن اعضای خانواده با مصاحفه و دیده بوسی عید را به همدیگر تبریک میگویند. سپس اگر عروس و داماد جوان خانواده که به همراه خانواده داماد گذران زندگی میکنند با همراه داشتن جعبه شیرینی یا یک کله قند به دیدار پدر و مادر عروس عازم میشوند.
"بیراملاشماغ" یا دیدوبازدید عید
بیرام اولار قووم قارداش گؤرؤشار دیدهم نمی درگاهلارا قاروشار
رعد در ضمن بیان برخی ویژگی های رسومات گفت:در ایام عید نوروز افرادی که از روستا به شهرهای دیگر مهاجرت نمودهاند به روستا بازگشته و مراسم عید را به همراه اقوام خود جشن گرفته و به دید و بازدید بستگان میشتابند. لذا در ایام عید کوچههای روستا پرجنب و جوش شده و حال و هوای خاص پیدا می کند.
وی رفع کدورتها را یکی از مهمترین سر فصلهای کار دانست و گفت:اگر برخی افراد در طول سال با بعضی از بستگان یا همسایگان کدورتی در دل داشته باشند به مناسبت عید نوروز همگی سعی مینمايند تا کدورتها را کنار گذاشته و دلها را مصفا نموده و به دیدار هم رفته و با آشتی روابط خود را حسنه نمایند.
این فرهنگی با سابقه شادی کودکان را مهمترین علائم نوروز بر شمرد و گفت:از ديگر رسومات منطقه درگزین اين بود كه بچه ها در روز عيد نوروز با پوشیدن لباس نو به در خانه اقوام و همسایگان به ترتیب از نزدیک به دور، به عید دیدنی رفته و عيد را به آن خانواده تبريك میگفتند و خانم خانه هم به هريك از بچه ها عيدی می دهد مثل: جوراب ، تخم مرغ، پول و فتير و اگیردك و آجیل و ... .
وی افزود:مردم ترک زبان بر این عقیده اند كه اگر عيد نوروز در سال جدید با روز شنبه مقارن باشد، سال جدید، سال خوب و پر برکتی برای آنها خواهد بود و مثالی هم در اين خصوص وجود دارد كه می گويند.«ایهات بیرده بيرام دوشه شمّيه(شنبهیه)».
از رسوم دیگر منطقه ما در ديد و بازديد روز عيدنوروز که رعد به ان اشاره کرد:اين است كه مردان و زنان خانواده سعی میکنند در اولین فرصت برای دید و بازدید بزرگان ایل و طایفه و پدر و مادر خود یا روحانی محل با همراه داشتن کله قند یا شیرینی ادب و احترام بزرگتر فامیل یا روستا را به جا آورند و بزرگترهای فامیل روز اول را در خانه نشسته و منتظر کوچکترها می شوند و ابتدا كوچكترها به ديدن بزرگترهای قوم می روند و بعد از ظهر و يا فردای عيد نوروز بزرگان به عید ديدنی می روند.
وی اظهار کرد:الفاظی كه هنگام عيد ديدنی در محاورات عمومی با همدیگر رد و بدل میکنند پس از سلام و علیک عبارت است از: "بيرام شریفیز مبارك اولسون. گلن گونلریز خير لیگه گلسین. مین بیله بیرام گورهیز. فصل باهارویز مبارک اولسون. ایلیز ایامویوز شادلوغا گلسین. اؤوزده شاد اولایوز" عيد شریفتان مبارك. ایام پيش رو به خیر و نيكی باشد.
رعد خاطرنشان ساخت:هزار بار از این عیدها ببینی. فصل بهارتان مبارک باشد. سال و ایامتان به شادی. در خانه خود شادکام باشید....
عقیده ای در میان قدما وجود دارد که بهمحض آغاز سال جدید خورشیدی، اهالی منطقه یکم فروردین را الگویی از فصل بهار و روز دوم را بهمثابه تابستان و روز سوم را نماد پائیز و روز چهارم را نیز الگوی زمستان آینده تلقی مینمودند.
وی گفت:اگر بعد از عید نوروز با ایام سرد و برفی مواجه شوند، میگویند: "بیراما چئی که قیشدی، بیرامدان بیر آی صورایادا ضربه ضرب قیشدی" یعنی تا عید نوروز که حتماً زمستان است، بعد از نوروز هم یک ماه را باید زمستان قدرتمندی تلقی کرد و حتی در دهه اول اردیبهشت نیز بارش برف و کولاک و بسته شدن گردنههای منطقه مسبوق به سابقه است.
روستائیان به بهانه عید نوروز در طول 10 روز اول فروردین ماه سعی مینمایند حتی به دیدار دورترین اقوام خود نیز رفته و صلهرحم را به جا آورند.
رعد در تبیین چگونگی این مورد میگوید: گاه بر همین اساس گفته میشود:"حتما گرک بیرام اولا که فامیل فامیلین گؤرومونه گیده؟ بیزیم فامیلچیلیگیمیز بیرامنان بیراما اولوبدو". اگر هم دیر به دیدار فامیلی بروند در توجیه آن میگویند:"آرپا سارالانا چئین، بیرام حسابوندادو".
نحس دانستن سیزده بدر
وی با بیان اینکه سیزدهنحس دانسته می شد افزود:برخی از افرادی که تفکرات خرافی دارند روز سیزده بدر را نحس میدانند و بر این باورند که هر اتفاق ناگواری در این روز موجب پدیدآمدن روزهای نه چندان خوش در طول سال خواهد شد و به همین خاطر از هرگونه مجادله با افراد خودداری نموده و از تسبیب در شکسته شدن چیزی و آسیب دیدن اجتناب نموده تا در ایام عادی سال زندگی خوب و خوشی داشته باشند.قدیمی ها در این روز به باغ خود رفته و برای نهار تخم مرغ نیمرو میکردند و ذره ای از آن هم به مو باغ خویش میچشاندند تا در آن سال باغ محصول بیشتری بدهد.
این پژوهشگر مسائل فولکلور و فرهنگ عامه شهرستان در پایان خاطرنشان ساخت:در روز سیزده بدر خانواده پسری که نامزد کرده باشد از خانواده دختر نامزد و بستگان نزدیک دعوت به عمل آورده و با هم به دامن طبیعت می روند.
در روستای کرفس برخی جوانان از شب قبل سیزده بدر به دامن طبیعت رفته و شب را در کوه یا مزرعه سپری و با بازیهای محلی لحظات خوشی را سپری میکنند. پیش غذای نهار سیزده بدر در جمع خانواده ها آش رشته می باشد. بازیهای محلی جوانان در این ساعات از هر چیزی دیدنی تر میباشد.
انتهای پیام/م
دیدگاه شما