سید مهدی سیدی: مقام معظم رهبری در پیام نوروزی خود می گوید: «چون از وضع مردم مطلع هستم، لذا تلخی را با همه وجود حس می کنم»؛ همین چند جمله کاملا متفاوت، کافیست تا در فضای مجازی موجی از تحلیل راه بیفتد و گروه های وسیعی از مردم را به همذات پنداری با خود وا دارد.
چند ساعت بعد تصویری هنرمندانه، فضای مجازی را پر می کند؛ یک طرح گرافیکی که در آن نامه ای شامل همین چند جمله رهبری، به دست یک کارگر ساده با پشت زمینه ای از انبار پیاز، در حال قرائت است. دست های سیاه کارگر جوان که معلوم است به دهک های پایین جامعه تعلق دارد، احساس تلخی را به ذهن خواننده مخابره می کند.
انتشار این تصویر در کانال تلگرامی رهبری، صدها هزار بازدید کننده پیدا می کند (تا لحظه تحریر این یادداشت) و بازنشر آن در کانال های دیگر، میلیون ها نفر مخاطب را به خود جذب می کند. موج وسیعی از تحلیل های تکمیلی کارشناسان و نویسندگان مطبوعاتی، پشتوانه استدلالی و صحت دیدگاه رهبری را اثبات می کند.
اما به طور همزمان و درست در نقطه مقابل، شبکه های بیگانه و کانال های ضد انقلاب، هجمه ای سهمگین بر علیه این موضع گیری رهبری به راه می اندازند.
تجربه نشان داده است جریان مخالف با انقلاب، ابداً نسبت به برخی موارد خاص تحمل نداشته و تمام قد وارد میدان می شود. یکی از نقاط حمله، مواردی است که یک اظهار نظر انقلابی، خاصیت و گیرایی عمومی پیدا کرده و اذهان عمومی جامعه را به خود جلب کند، آن وقت است که تمام جبهه رسانه ای خود را به خط کرده تا با انواع حیله ها آن اظهار نظر مقبول را کم اثر و یا به ضد خود تبدیل کند.
حالا این اظهار نظر رهبری، به شدت مورد اقبال مردم قرار گرفته و یک مسیر حرکتی جدید برای کنش های انقلابی گشوده است، به همین دلیل جریان بیگانه را به شدت ملتهب و خشمگین کرده و به واکنش سخت وا داشته است.
گزارش رهبری از تلخی ماجرا، واقعیست
در ساده زیستی رهبری شک و تردیدی نیست. ایشان زندگی اش را در سطح پایین ترین گروه های اقتصادی جامعه تنظیم کرده است. حتی دشمنان نیز بر این معنا گواهند. ایشان در تعامل جدی با مردم است و هیچوقت جامعه را از پشت شیشه دودی خودرو ضد گلوله نگاه نمی کند.
او اطلاع دقیق از وضع مردم دارد و با هر اطلاعی از رنج و درد مردم، خود رنجور و دردمند می شود، آنچنان که حتی در لحن و چهره ایشان، آشکار می شود.
رهبری در مقام حاکم اسلامی وظیفه دارد برای رنج جامعه، دردمند شود و مدام به مسؤولین یادآوری کند این ها عائله شما هستند؛ اما خیلی وقت ها سبک مدیریت لیبرال در این کشور و افکار واداده نسبت به نظام سرمایه داری، توانایی همراهی با دردمندی رهبری و دغدغه مندی او را ندارد.
خودتان قضاوت کنید
چه کسی در این سالیان بیش از ایشان به مسأله اقتصاد پرداخته است؟ حرف زده است، واژه سازی کرده است، نظریات اقتصادی را به متن جامعه کشانده است، مبدع و مروج نظریه اقتصاد مقاومتی بوده است، برای کالای ایرانی دل سوزانده است، واردات کالای غیر ضرور را حرام شرعی و قانونی اعلام کرده است، بر علیه باندهای قاچاق فریاد کشیده است، مسؤولان را نسبت به گرانی و تورم، بازخواست کرده است؟
جریان سازترین چهره ایرانی در این سال ها در حوزه اقتصاد ملی، چه کسی جز رهبری بوده است؟ حداقل از سال 88 به این طرف، شاهدیم که مدام متن و هسته اسامی انتخابی سال ها توسط ایشان، تماما متوجه حوزه اقتصاد بوده است: حرکت به سمت اصلاح الگوی مصرف، همت مضاعف، کار مضاعف، جهاد اقتصادی، اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل. اما به هر طریق و تقدیر گروهی یا گروه هایی نمی توانند یا نمی خواهند اوضاع نابسمان اقتصادی را چاره کنند و بندهای شفاف و معجزه آسای اقتصاد مقاومتی را به اقدام برسانند، پس رهبری ناچار می شود از سنگر اقتصاد عبور نکرده و یک بار دیگر برای سال جدید به یک اسم تقریبا تکراری متوسل شود: «اقتصاد مقاومتی تولید و اشتغال»
ضمناً یادمان باشد که رهبری همواره خود را بیشتر از هرکس دیگر پاسخگو دانسته است: «همه ما مسؤولیم؛ هم پیش خدای متعال هم پیش ملت بایستی پاسخگو باشیم» و این بار عظیمی است بر دوش تک تک مسؤولان که خود را پاسخگوی خدا و مردم دانسته و برای این وضعیت رنج آور اقتصادی، اندیشه ای بپرورانند.
قاعدتاً حمله به رهبری ادامه خواهد داشت و البته شدیدتر هم خواهد شد، چراکه ایشان از این حرف کوتاه نخواهد آمد و هرگز از تکلیف خود شانه خالی نخواهد کرد؛ حال هرکدام از ما قضاوت کنیم که در همراهی ایشان، چقدر حاضر به هزینه دادن هستیم؟
دیدگاه شما