کرونا این روزها جهان را چجنان دگرگون کرده است که دیگر دنیا به ماقبل از کرونا هیچ تعلقی ندارد.
اگر زمانی به انسان قرن 21 گفته می شد که هستی و آفرنیش جهان مدرن اینگونه تحت تاثیر یک ویروس قرار خواهد گرفت قطعا کمتر کسی باور چنین شرایطی را می داشت.
بشر مدرن در مدت زمانی که از سالهای قرون انجماد ،تحجر و ظلم زمین داران بزرگ از طرفی و کشیشان منحرف از آیین واقعی مسیح میگذرد همواره به علم و دانش خود به چشم یک تمام کننده در معادلات پیش رویش نگاه انداخته بود.
در واقع به غیر از جنگهای جهانی که البته آن هم به نوعی حاصل علم و تجربه بشری بود ،رویداد دیگری نتوانسته بود این انسان مغرور به علم و عقل خود خود بنیاد را این چنین سردرگم کند.
حیرانی امروز جامعه جهانی در برابر یک ویروس از آن جهت که مدرنیته عاجز شده است اهمیت دارد اما مهمتر از آن فروپاشی شعارهای انسان بدون خدا است.
جهان مدرن سالها تلاش کرده است در یک سیر باطنی انسان را به این مسئله راهنمایی کند که بدون اتکا به خداوند هم میتوان خوب زندگی کرد.
و اینک کرونا این شاید پایانی باشد بر این رویای عصر مدرینته در بریدن کامل انسان از آسمان و فرصتی دوباره باشد برای ارتباط میان انسان و آموزه های آسمانی.
اینکه کرونا حاصل دست آزمایشهای شیطانی ارتش آمریکا است یا یک رویداد طبیعی و برآمده از یک بیماری مسئله ای است که شاید مدتها واقعیت آن برای همه آشکار نشود اما آنچه به نظر مسلم است اینکه کرونا و پدیده های مشابه می توانند تلنگری باشند که نظم خود ساخته جامعه مدرن بسیار آسیب پذیر تر از آن است که بتواند در برابر یک ویروس از خود دفاع کند.
قرار گرفتن علم و ثروت در دست نااهلان همواره در طول خلقت انسان تا به امروز آغاز گر فاجعه بوده است.
علم حاصل از تجربه و عقل باید اهلیت بیابد و اگر این اهلیت صورت نگیرد قطعا خود می تواند فاجعه های دیگری بیافریند همانطور که پیش از این در ساخت سلاح های کشتار جمعی این مسئله به اثبات رسیده است.
حبیب میرزایی
دیدگاه شما