به نام خدا و برای خدا
اول سلام و بعد سلام و سپس سلام / با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام
تقدیم بر آنانی که با فرمان حضرت روح الله سر بر آستان دوست نهاده و در محضر الهی "عندربهم یرزقون" گشتند.
یکی از سخت ترین مراحل جنگ تحمیلی در سال 65 رقم خورد، که علی رغم شکست در عملیات کربلای 4 ولی با انجام عملیات موفق کربلای 5 در پشت دیوارهای بصره، موازنه قدرت به نفع جمهوری اسلامی شد و لذا زورمداران جهانی چاره ای بجز پایان جنگ ندیدند و قطعنامه 598 را در شورای امنیت سازمان ملل، مبنی بر آتش بس فوری، عقب نشینی به مرزهای بین المللی و استقرار تیم نظارت بین المللی را در مرزهای دو کشور بتصویب رساندند.
پذیرش قطعنامه، استراتژی حضرت روح الله مبنی بر جنگ، جنگ تا رفع فتنه را تأمین نمی کرد، هر چند که سیاسیونی همچون مرحوم هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی، باند نیورکیها و حسن روحانی که در آن زمان هاشمی او را به دروغ دکتر خطاب می کرد، با ختم جنگ موافق بودند، لذا ایران با شروطی حاضر به پذیرش قطعنامه 598 شد.
استکبار جهانی به رهبری آمریکا که در تجهیز رژیم بعثی عراق سنگ تمام گذاشته بود، در سال 66 خود بصورت مستقیم وارد جنگ شد و جنایات بی شماری را بر علیه کشورمان از جمله ساقط کردن هواپیمای مسافربری، انهدام سکوهای نفتی و ناوچه جنگی ایران را مرتکب گردید و در همین شرایط مثلث سه گانه داخلی "ما نمی توانیم" در کنار فشارهای جهانی برای پایان دادن به جنگ فعال شده و منافقانه عرصه را بر فرمانده کل قوا تنگ کرده و در نهایت در 27 تیر 67 جام زهر تلخ قطعنامه را به امام مسلمین نوشاندند.
متأسفانه در روزهای پایانی سال 66 مسئولین جنگ، بدون تدبیر، اکثر نیروهای رزمنده را برای انجام عملیات والفجر 10 به شمال غرب کشور اعزام کردند! و دشمن بعثی، جبهه های جنوب را بی دفاع دید و در عملیاتی برق آسا، فاو، شلمچه، جزایر مجنون را بازپس گرفت و خطوط مرزی ایران را درنوردید و بیم سقوط اهواز و خرمشهر در سال 67 جدی شد. در شرایطی که به فرمانده کل قوا، جام زهر تلخ قطعنامه را نوشانده بودند، آن یگانه ابرمرد زمان، فرمان گسیل رزمندگان را به جبهه ها صادر نمود و بلافاصله لبیبک گویان همیشگی خمینی، راهی جبهه های جنوب کشور شده و در مدت کوتاهی بیش از 700 دستگاه ماشین جنگی دشمن را منهدم و نیروهای بعثی عراق را تا پشت مرزهای بین المللی به عقب راندند، که موجب آرامش حضرت روح الله شد.
سید احمد خمینی از قول امام در این رابطه می گوید: پس از پذیرش قطعنامه 598 و حمله مجدد عراق به ایران و اعزام خیل بی شمار نیروهای مردمی به جبهه، امام فرمودند: "اگر می دانستم مردم اینگونه به جبهه می آیند، قطعنامه را قبول نمی کردم."
حاج عیسی خادم امام در خصوص اثر قبول قطعنمامه می گوید: "امام تا دو روز بعد از پذیرش قطعنامه چیزی نخورد و وقتی بعد از دو روز وارد اتاق شدم، امام مرا بغل گرفت و یک ساعت گریه کرد و گفت: «حاج عیسی شهدا به مقامی که بخواهند می رسند؛ جانبازان اجرشان را می گیرند؛ اسرا هم برمی گردند؛ اما من چه کار کنم؟»
مردم خوب ایران، بخصوص جوانان غیرتمند کشورمان، باید بدانند که مثلث سه گانه "ما نمی توانیم"، با چه ترفندی فرمانده کل قوا را به نوشیدن جام زهر قطعنامه راضی نمودند! آنان منافقانه به خمینی کبیر گفتند:1- مردم از جنگ خسته شده و بسیجیها به جبهه نمی روند! 2-خزانه خالی است و پشتیبانی از جنگ مقدور نیست! 3- امکان خرید تجهیزات جنگی وجود ندارد! آری همان جریان خسته از جهاد دیروز، که جام زهر تلخ قطعنامه را به امام نوشاندند، امروز جریان دنیازدگان و اشرافیت لیبرال را تشکیل داده و طراح برجامهای مختلف، برای نوشاندن جام زهر به ولی فقیه زمان هستند!
آری؛ مرحوم هاشمی رفسنجانی در خاطراتش به معرفی مخالفین جنگ اشاراتی دارد، که مجمع عقلا در مجلس شورای اسلامی با مدیریت حسن روحانی(رئیس جمهور فعلی و فرمانده پدافند هوائی دوران جمگ)، برای پایان دادن به جنگ تشکیل شده بود، که حسن روحانی با نهیب امام، مجبور به تعطیل کردن مجمع عقلا! شد! هر چند که حسن روحانی در سال 65 به پاریس رفته و در جلسه ای مخفیانه، برای فشار به حضرت روح الله با طرفهای آمریکائی، که بعدا معلوم شد، مشاور نخست وزیر وقت اسرائیل، آقای آمیرام نیر، شرکت کرده است!(قابل مشاهده در وبلاگ وزنه سیاسی)
در قبول قطعنامه 598 ، نقش برخی از افراد برجسته بود، 1-میرحسین موسوی نخست وزیر، که با نامه روغنی زنجانی، از خالی بودن خزانه کشور خبر داده بود! باند نیورکیها با مدیریت محمد جعفر محلاتی نماینده ایران در سازمان ملل، که بعدها به امریکا پناهنده شد و سیروس ناصری(ساکن آمریکا) و جواد ظریف 2-فرمانده وقت سپاه با اشتباه ارسال نامه به مرحوم هاشمی رفسنجانی که درخواست تجهیزات جنگی کرده بود 3-جمع بندی خزانه خالی و درخواستهای ارتش و سپاه و عدم آمادگی بسیجیان برای رفتن به جبهه، توسط مرحوم هاشمی رفسنجانی و تقدیم به حضرت امام که "ما نمی توانیم" و باید جام زهر تلخ قبول قطعنامه را بنوشید!
حقیر که در ساعات پایانی عملیات کربلای 4 به منطقه عمومی شلمچه رسیدم، در عملیات کربلای 5 دچار جراحات شدیدی گردیدم و لذا بهبودی و درمان بخشهای آسیب دیده ی بدنم، تا نیمه اول اسفند 66 بطول انجامید و پس از بهبودی نسبی در روزهای پایان سال 66 در جبهه فاو مستقر شدم و با تلخ کامی شاهد عقب نشینی از آن منطقه استراتژیک بودم و پس از آن تلخی عقب نشینی های پی در پی از شلمچه و جزایر مجنون و ... همچنان کامم را تلخ نگه داشته است و حضور در شمال غرب کشور و منطقه حلبچه عراق هم پاسخگوی تلخ کامی عقب نشینی از جبهه های جنوب نبود، هر چند که از منطقه شمال غرب هم بدون درگیری به عقب آمدیم. تلخی جام زهر قبول قطعنامه 598 کام همه رزمندگان را هم تلخ کرد و با گریه و تلخ کامی، خطوط مقدم جبهه ها را ترک کردند.
پایان بخش این وجیزه، بخشی از پیام امام در خصوص قبول قطعنامه 598 است که تقدیم می دارم:« ... قبول این مسئله(قبول قطعنامه) برای من، از زهر کشنده تر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او، این جرعه را نوشیدم. در شرایط کنونی، آن چه موجب این امر شد، تکلیف الهیام بود. شما میدانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم؛ اما تصمیم امروز، فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او، از هر آن چه گفتم، گذشته و اگر آبرویی داشتم، با خدا معامله کرده ام»
والسلام
انتهای پیام/
دیدگاه شما