سی_ثانیه_نهجالبلاغه
(قسمت نود و نهم)
ادامهی خطبه هشتاد و هشتم:
«عجیب است! و چرا تعجب نکنم از خطا و اشتباه این گروههایِ پراکنده، با دلایل مختلفی که بر مذهب خود دارند!؟ نه گامی در جای گام پیامبری مینهند و نه از عمل وصیِّ پیامبر پیروی میکنند، نه به غیب ایمان میآورند، و نه خود را از عیب برکنار میدارند و از خطاها عفّت میورزند. امور شبههناک عمل میکنند و در مسیر شهوات گام بر میدارند. کار نیک و عمل معروف در نظرشان همان کاری است که خودشان نیک میپندارند (نه آن چیزی که واقعاً معروف است) و منکر و زشتی همان است که خود منکر و زشت بدانند (نه آن چیزی که واقعاً بد و منکر است)؛ در حل مشکلات به خودشان پناه میبرند، و در حوادث مهم (و مبهم) تنها به آراء ناقصِ خود تکیه میکنند. گویی هر کدام از آنها، امام خودش است که به دستگیرههایِ مطمئن و اسبابِ محکمی - به پندار خود - چنگ زدهاند»
شرح:
در عصر امیرمؤمنان (علیه السلام)، از طرفی، شکافهایى در امّت اسلامى پدیدار شده بود و مذاهب مختلف کلامی و فقهی در فضای اسلامی ظاهر گشته بود، و هم بر اثر گسترش کشورهاى اسلامى، مذاهب گوناگونِ دیگرى نیز در محیط، خودنمایى مى کردند. امام (علیه السلام) این اختلافات را به نقد مى کشد و سرچشمه آن را خطاها ذا برمیشمارد:
۱- آنها تابع وحى آسمانى و پیامهاى الهى که توسط انبیا ابلاغ شده است، نیستند.
۲- بعد از پیامبر، به اوصیاى او اقتدا نمیکنند.
۳- ایمان به غیب ندارند.
۴- چون ملکهی عفاف (حالتى که بازدارنده از گناه است) در آنان وجود ندارد، به آسانى آلودهی هر گناهى میشوند و به این ترتیب، هم بناىِ ایمانشان ویران است و هم اعمالشان خراب.
۵- اعمال خلافِ خود را در درون مجموعهای از شبهات پنهان میکنند، تا مردم ازخلافکارىِ آنان باخبر نشوند. ایشان کمتر سراغ «محکمات قرآن و احادیث» میروند، بلکه به عکس سراغ «متشابهات» را مى گیرند. در موضوعات نیز از موضوعات روشن، دورى میکنند و به سراغ «موضوع مشتبه» میروند؛ زیرا تنها در این دایره است که میتوانند به اعمال نادرستِ خود، لباس مشروعیّت بپوشانند.
۶- خطّ زندگى آنها از درون شهوات میگذرد. یعنی آلودگى به شهوات، براى آنها مقطعى نیست، و روال دائمی زندگی آنهاست.
۷و۸- از آنجا که آنها رابطهی خود را با خدا و پیامبر قطع کردهاند، معیار سنجش خوبى و بدى نزد آنها، نه وحى آسمانى است و نه سنّت پیامبر و معصومین. بلکه معیار، هواى نفس، یا اهداف گروهى و جناحی و یا تعصّباتِ قومى است که حافظ منافع مادّى آنهاست و اگر واقعاً هم اهل فکر و اندیشه باشند - از آنجا که بدون راهنمایى وحى و معصومین، اندیشهی انسان خطاپذیر است - باز به گمراهى گرفتار میشوند.
۹و۱۰- این بدبختیها از آنجا ناشى میشود که در گام اوّل، پیروى از وحى و سنّت پیامبر و معصومین را رها کردند، و به همین دلیل، هر قدر پیش میروند فاصله و انحرافِ آنان از حق بیشتر میشود. تا آنجا که فکر ناقص و دانش اندک، پناهگاهشان براى حل مشکلات است و این امر کار آنها را روزبهروز پیچیدهتر میکند.
دیدگاه شما