به گزارش صبح رزن به نقل از «نسیم»، دکتر اصغر مهاجری، فارغ التحصیل رشته جامعهشناسی از دانشگاه تهران و عضو هیات علمی دانشگاه است و تاکنون مقالات متعددی در حوزههای اجتماعی به خصوص موضوع ازدواج و خانواده در همایشها و نشریات علمی معتبر منتشر کرده است. به مناسبت هفته ازدواج به وی در خصوص موانع ازدواج در کشور صحبت کردیم که مشروح آن در ذیل میآید:
* به نظر شما مهمترین عامل بالا رفتن سن ازدواج در کشور چیست؟
پرسش اساسی که وجود دارد این است که چرا سن ازدواج در کشور افزایش پیدا کرده است و یا چرا تجردهای قطعی در جامعه بیشتر شده است. به عبارت خیلی ساده، چرا دختران و پسران جوان خیلی دیر اقدام به تشکیل خاناوده میکنند و انگیزه برای ازدواج ندارند؟
علیرغم اینکه بلوغ جنسی خیلی زودتر از گذشته و در سنین 11-13 سالگی اتفاق میافتد اما میانگین سن ازدواج 26 -27 سال است که این فاصله مسئله آفرین است.
به غیر از پاسخهای کلیشهای که وجود دارد مانند مشکلات اقتصادی، افزایش سالهای تحصیل، افزایش هزینههای معیشت، مسئله چرخش فرهنگی نیز در این حوزه اتفاق افتاده است. چرخش فرهنگی رویکردش مصرف گرایی و مصرف است. پرچم دار شیوه مصرف در چرخش فرهنگی در وهله اول جوانان، سپس نوجوان و در نهایت زنان هستند. این چرخش فرهنگی فرصتی فراهم کرده که افراد به جوانی به صورت مصرفگرایی و بدون مسئولیت داشته باشند. از سوی دیگر نظامات اجتماعی و پشتیبانیهای اقتصادی، شرایط را برای مصرفگرایی و لذت بردن بیشتر خارج از چارچوب خانواده را فراهم کرده است.
مثلا اگر در سابق تعداد فرزندان 5 تا 7 فرزند بود، الان این تعداد کاهش پیدا کرده است و در مقابل هزینهای که برای این فرزندان میشود، بیشتر شده است. در واقع این فرزندان نیز میل به لذتجویی و مصرف دارند.
این چرخش فرهنگی در کنار تمهیداتی که برای جوانان فراهم کرده، انگیزه برای تشکیل خانواده، پذیرش مسئولیت و ایفای نقش همسر - والدی را نداشته باشند و یا علاقه به ازدواج نداشته باشند. و این مساله تا زمانی که سن لذت و مصرفگراییشان بگذرد و در سالهای میانسالی قرار بگیرند، ادامه دارد.
عامل چرخش فرهنگی را باید در کنار مسائل دیگر دید، مانند اینکه قبح مجرد ماندن دختران از بین رفته، منابع استقلال مالی برای دختران بیشتر شده، پسران توان مالی برای تشکیل خانواده ندارند، خانههای مجردی، تورم، بیکاری و غیره نیز در کاهش میل به ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج تاثیرگذار هستند.
* رشد طلاقهای عاطفی یا طلاق اجتماعی چقدر در عدم میل به ازدواج مهم است؟
واژه طلاق عاطفی هیچوقت اتفاق نمیافتد. اگر طلاق دارای مراحلی باشد، طلاق عاطفی آخرین مرحله طلاق است. همیشه بین دو نفر که از هم جدا میشوند، احساسات مثبت و منفی نسبت به هم خواهند داشت. اما تصور میکنم واژه مناسب، طلاق اجتماعی است که قبل از طلاق حقوقی رخ میدهد که همان طلاق پنهان است. یعنی روابط اجتماعی بین زوجین به دلایل مختلف اجتماعی، فرهنگی، عرف و ... وجود دارد اما روابط از جنس گسسته است و از نظر عاطفی و روحی یکدیگر را پوشش نمیدهند و به کمال نمیرسانند. بنابراین همیشه در سردی روابط، نزاع هم هست.
* بنابراین میتوان گفت موارد طلاق اجتماعی، بسیار زیاد است؟
بله، اکثر خانوادههای ایرانی هم با یک برآورد شبه علمی دچار طلاق پنهان هستند. این عامل یکی از عوامل در ازدواج نکردن است اما عامل خیلی مهمی نیست و سهم زیادی نیست.
* به نظر شما نامگذاری یک روز در سال، در توسعه فرهنگ ازدواج تاثیرگذار است؟
نامگذاری این روزها به این دلیل است که جامعه به طور غیرمستقیم میگوید در این مسائل دچار مشکل است. نقطه دوم برخورد شعاری و ویترینی و تخلیه هیجانها در یک روز است در حالیکه در مقابل این یک روز، از ایفای نقشها و وظایف سازنده در طول سال دست بر میداریم.
در هر حال با این رویه شاهد کاهش طلاق و افزایش ازدواج نخواهیم بود زیرا خانواده یک پدیده بسیار مهم است و رهبر معظم انقلاب نیز خطاب به دولت همواره تاکید داشتهاند که در تمام برنامههای دولت باید خانواده مبنا باشد اما تاکنون دولتها در تحقق این شعار و راهنمایی هوشمندانه موفق نبودند و اقدامات عملی نداشتند.
اگر دولت برنامه کارسازی داشت، افراد باید میتوانستند با یک شغل، تامین معیشت کرده و به راحتی از پس هزینههای ازدواج برآیند اما اینگونه نیست و هنوز در امر ازدواج مشکلات فراوان داریم.
دیدگاه شما