در این میان یکی از دانشجویان خانم که ظاهری بسیجی داشته ،غیرتمندانه در مقابل آنان به بحث پرداخته است.اما از آنجا که این چند دانشجوی مخالف ،پسر بوده اند و آشنا به شیوه های مغالطه و بلوا و شلوغ بازی ، توانسته اند از اطلاعات پایین این دانشجوی خانم سوءاستفاده کرده و بحث را در ظاهر به سود خود به پایان ببرند.البته این روزها در دانشگاه ها این بحث ها عادی شده است ولی هرگاه که این گونه موارد را می شنوم، چند موضوع فکرم را مشغول کرده آزارم می دهد.
اول اینکه تاسف می خورم به حال یک چنین استاد کم سوادی که حتی با وجود طی مدارج تحصیلی بالا در رشته ای همچون معارف و یا تفسیر قرآن ،نتوانسته است موضوعی چنین بَیِِّن و اساسی یعنی وجود ولایت فقیه را برای چند دانشجو اثبات کند و کلاس را با منطق پیش ببرد.
دوم اینکه باز هم به این نتیجه رسیدم که جریان مخالف هیچگاه به دنبال بحث استدلالی نیست و فقط علاقمند به گل آلود کردن آب و گرفتن ماهی از آن است .در غیر این صورت نه به هوچی گری دست می زد و نه مغلطه و شلوغ بازی،بلکه در یک فضای منطقی به بحث و مناظره می پرداخت.
سوم اینکه چرا فقط یک نفر در مقابل اینها به مخالفت ایستاده است و بقیه نشسته و بی تفاوت،به تماشاگری پرداخته اند؟پس چرا همه برای برآورده شدن خواسته های شخصی و حاجاتشان و شفای مریضانشان دامن ائمه و امام زمان (علیهم السلام) را می چسبند ولی هنگام دفاع از مبانی فکری و اصول حکومتی مملکت امام زمان (ع) همه ساکتند و فقط بسیجی باید از تفکر شیعی دفاع کند؟
و موضوع چهارم که از بقیه مهمتر است اینکه چرا باید یک دانشجوی شیعه اطلاعاتش در رابطه با ولایت فقیه،موضوعی که خار چشم دشمنان و هدف همیشگی حمله آنانست،این قدر کم باشد که نتواند با کمال اعتماد به نفس و با صدای رسا دانشجویان دیگر را به مباحثه و مناظره بطلبد؟ تسلط بر این موضوع با مطالعه تنها دو یا سه کتاب به حدی می رسد که بتوان در مقابل اکثر مخالفان آن به خوبی ایستادگی کرد و پاسخ منطقی داد .بحث های تخصصی را نیز می توان در تالیفات تخصصی دیگر همچون کتاب ولایت فقیه امام (ره) و چند اثر ارزشمند دیگر پیگیری نمود.به امید روزی که مطالعه را جایگزین وقت هایی کنیم که برای مسائل بیهوده همچون تماشای بیش از حد تلویزیون تلف می کنیم.
دیدگاه شما