سخنگوی محترم دولت، مدتی است علاوه بر دور شدن از روحیه سلم خود به جای قرار گرفتن در مسیر آگاهی جامعه، با تهاجم به منتقدان سعی در انفعال آنان دارد. سوق یافتن سخنگو به چنین رفتاری از آنجا که وی نقش حلقه واسط بین افکار عمومی و دولت را ایفا میکند، بسیار زیانبار خواهد بود.
اولاً: نباید فراموش کرد که بر چسب واحد زدن به طیف منتقدان، اقدامی هوشمندانه نیست. زیرا کمترین زیان این رویکرد به تدریج محروم شدن مجریان از تذاکرات دلسوزان خواهد بود. این رویه غلط را در مورد مصادیقی همچون انتقاد از واگذاری رانت 650 میلیون یوریی به یکی از مقروضان بانکی یا برداشت از صندوق توسعه ارزی شاهد بودیم. در مواجهه با دلسوزانی که در این زمینهها به دولت تذکراتی دلسوزانه داده بودند. آقای سخنگو ضمن تکذیب هرگونه ویژهخواری یا هرگونه برداشت غیرقانونی از صندوق توسعه حتی تا تهدید منتقدان پیش رفت. اما در نهایت بر اثر مقاومت منتقدان متعهد و ارائه اسناد مثبته، دولت مجبور به پذیرش خطا شد. حال سوال این است که چرا باید سخنگو صرفاً بازتاب دهنده ادعای متخلفین در دولت باشد.
ثانیاً: به حاشیهراندن دلسوزان و تذکردهندگان، جایگاه متملقین را فراختر مینماید و هرچه ثناگویان موقعیتی رفیعتر یابند، ذائقه مجریان به سخنان فریبنده و از خود بیخود کننده، بیشتر عادت میکند. در نتیجه آقایانی که قبل از انتخابات از ضرورت مشارکت همه توانمندیها برای اداره جامعه دم میزدند، شکننده شده و ظرفیت تحمل انتقاد را از کف میدهند؛ یا منتقد را بیسواد میخوانند یا آرزوی به جهنم رفتنش را میکنند.
ثالثاً: آقای سخنگو نباید صرفاً خوب سخن بگوید، البته همواره لبخندی ملیح بر لب داشتن و گشادهرویی شایسته مینماید. اما سخن خوب هم مورد انتظار است. آیا اظهارات دستکم قابل تأمل منتقدین وزیر امور خارجه که – ظاهراً فراموش کرده بود با نماینده چه کانون قدرتی مذاکره میکند- و با وی در حاشیه مذاکرات به خیابان گردی و تفرج پرداخت، باید به تندی پاسخ گفته شود؟
جناب سخنگو با ملاحت تمام میگوید: «خیلی سخیف است که چون این دو نفر با هم قدم زدند، ما دیپلماسیمان را ضعیف بدانیم». چه چیزی «خیلی سخیف» است؟ فراموشی این واقعیت که با نماینده کشوری مذاکره میکنیم که به تکرار، بحث در روی میز بودن گزینه نظامی برای حمله به ملت ایران را به جهانیان اعلام میکند. یا تغافل از اعلام رسمی سخنگوی کاخ سفید در حمایت از توهین به پیامبر اکرم!؟ البته اگر کمی به غیرت دینی محیطی که در آن زندگی میکنیم توجه نماییم، خیابان گردی «کری» و ظریف در حاشیه رودخانه «رون» وین را که تفرجی با همان ملاحت آقای سخنگوست، صرفاً قدم زدن دو نفر با هم عنوان نمیداشتیم. اگر به نظرات دیگران احترام میگذاریم، دیگر «خیلی سخیف» خواندن انتقاد دلسوزان از این همقدمی نامتعارف چه معنایی خواهد داشت؟
رابعاً: کمی هم به اصول دیپلماسی توجه کنیم، اگر به حساسیتهای جامعه توجه نداریم- در قبال جامعهای که از توهین کنندگان به پیامبرش آزرده و زخمی است- بردباری به خرج دهیم و آنان را غیر مردم نخوانیم و از آن استفاده کنیم. یعنی تنفر عمومی را در مذاکرات، به رخ طرفهای مقابل آوریم نه اینکه بعد از پرداخت کمک یک میلیون یورویی دولت فرانسه به توهین کنندگان به ساحت مقدس پیامبر اعظم- که به معنی آن است که سفارش دهنده این خباثت کاخ الیزه بوده است- به فرانسه سفر کنیم و در چنین شرایطی علیرغم این همه بیتوجهی به اسلام و مسلمین حتی پرتوکل تشریفات را در مورد ما رعایت نکنند.
خامساً: آقای سخنگو که بدون تأمل در توجیهات خطاکاران به تکرار آن میپردازد، چرا به این مهم توجه نمینماید که یک ملت مقتدر به هر قیمتی به لبخند دشمن چشم نمیدوزد. البته در تاریخ و در استمرار آن، بودهاند افرادی که با یک گوشه چشم دشمن حاضر بودهاند از همه چیز ایران بگذرند.باید مراقب بود چنین منفعت طلبانی با زمزمههای تملقآمیز خود غیرت ملی و دینی ما را کمرنگ نسازند.
و آخرین سخن اینکه: مأموریت آقای سخنگو یکسویه نیست که صرفاً در مقام توجیه برآید بلکه میباید با رعایت شئونات خود، سخنان متفاوت را نیز دریافت و به مجریان محترم منعکس نماید. این امر میتواند مسئولان را از یک طرفه شدن- برای شنیدن صرفاً چربزبانیهای متملقان- باز دارد.
انتهای پیام/
دیدگاه شما