واقعیت اسفبار جامعه امروز ما این است که هم اکنون خیابان های کشورمان به واسطه وجود بدحجابان حالتی به شدت غیر انسانی و شرعی به خود گرفته است و مردان و زنان مسلمانی که در جامعه تردد می کنند با صحنه های مکرر تحریک آمیز روبرو شده و دچار تنش های روانی مداوم می شوند.
سالهاست که ظاهرا مسئولین کوچک و بزرگ کشور دغدغه رفع بدحجابی را دارند ولی هنوز هیچ اتفاق قابل توجهی رخ نداده است. هم اکنون خیابان های تهران و شهرهای بزرگ و حتی کوچک کشور تبدیل به نمایشگاهها و ویترین های عرضه ی کالاهای غیر انسانی و غیر اخلاقی شده است و این موضوع قابل کتمان هم نیست.
هیچ مرکز خرید و تفریحگاه و خیابانی نیست که از وجود این فضای نامساعد روانی در امان باشد تا بتوان در آنجا با خیال آسوده رفت و آمد کرد حتی شهرهای مذهبی ما هم که ظاهرا کمتر دچار این بیماری شده اند در زیر پوست شهر اوضاع وخیمی حاکم است که کشور ما در نسل بعد خود نتایج فاجعه بار فرهنگی اجتماعی آن را خواهد دید.
از آنجا که مسئولین سلبی و ایجابی در کشور ما همیشه یا از این ور بام می افتند و یا از آن ور بام، در ابتدای شروع موج بدحجابی شروع به اقدامات سلبی غیز کارشناسی شده کردند و چند سال بعد هم با 180 درجه تغییر روش روی به کارهای ایجابی و فرهنگی صرف بی برنامه و حلزونی آوردند.
به جرات و صراحت می توان گفت تا کنون هیچ اراده جدی و مشخصی در دستگاه های مسئول ، دولت ها و مجلس های اصولگرا و اصلاح طلب برای رفع این معضل وجود نداشته است.
نه اینکه برای حل این فاجعه فرهنگی اجتماعی راهکارهای سلبی و ایجابی صحیح وجود نداشته باشد نه؛ بلکه بین مسئولین لجباز و بی ارداه ما خواستی برای حل این مصیبت وجود ندارد.
آمریکا تا وقتی قوه تصمیم گیری زنان و دختران ساپورت پوش و آرایش کرده را در شهرهای ایران به تسخیر خود درآورده است و این افراد همچون زنان ناسالم در کشورهای غربی خود را آرایش می کنند چه نیازی به حمله نظامی و هزینه کردن هزاران میلیارد دلار پول و تلف کردن نیروی انسانی دارد؟
هر چه زمان جلوتر می رود بیشتر به این نتیجه می رسیم که مدیریت سبک زندگی مردم اصلا به دست مسئولین فرهنگی کشور ما نیست و وزرا و وکلای ما همه در این موضوع تسلیم و خلع سلاح هستند و حتی بعضی از خود آنها در این موج سنگین غرق می گردند.
اما چه می توان کرد؟ بسیاری از متخصصان فرهنگی کشور در کنار راهکارهای فرهنگی و ایجابی تاثیرگذار و گسترده به راهکارهای سلبی خوب و مناسبی هم اشاره می کنند که اجرای آن برای دولت-چه اصولگرا و چه اصلاح طلب – کار سختی نیست ولی همانطور که گفته شد موضوع تاسف بار این است که اراده ای برای این کار وجود ندارد و این درد بزرگی برای یک کشور اسلامی است.
یکی از این راهکارهای سلبی مناسب این است که از حضور زنان و مردان بدون حجاب اسلامی در ادارات و مراکز دولتی جلوگیری کرد و معاش کارمندان بدحجاب را به خطر انداخت. مطمئن باشید اگر معاش این کارمندان به خطر بیفتد قوانین اسلامی را خیلی سریع اجرا می کنند.
و همینطور اگر کاملا مودبانه از ورود بدحجابان به ادارات و سازمان های دولتی و حکومتی جلوگیری شود و مدتی کار اداری این افراد مختل گردد مطمئن باشید خود را با قوانین اسلامی وفق می دهند. این نتیجه البته کافی نیست ولی شروع خوبی برای انجام کارهای بعدی است. اما چرا دولت ها که مسئول اجرای قوانین هستند این روش ها را اجرا نمی کنند؟ آیا عقیده ای به حکم اسلام ندارند؟ یا نگران رای آوری خود در انتخابات و حفظ میز و صندلی های خود هستند؟ چرا دولت حقوق زنان بدحجاب و گستاخ بیمارستانها، دفاتر هواپیمایی، مراکز بزرگ خرید و ادارات دولتی را قطع نمی کند؟ چرا وزارت علوم واحدهای دانشگاهی دانشجویان بدحجاب را در دانشگاه های کشور حذف نمی کند؟ آیا دولت از تجمع و اغتشاش سیاسی می ترسد؟ یا از هجمه رسانه ای دشمنان داخلی انقلاب و رسانه های ضدانقلاب خارجی می ترسد؟ چطور است که دولت و حکومت اسلامی ما از تجمع بدحجاب ها و بازتاب رسانه ای آن بیشتر از نارضایتی خداوند می ترسد؟ شاید هم دولت تسلط کاملی روی حراست های ادارات و سازمانهای خود ندارد؟ نمایندگان مجلس در این زمینه چه کرده اند؟ این درد بزرگی است که مجلس شورای اسلامی یک کشور نتواند دولت را ملزم به یک برخورد سلبی عقلانی با یک معضل فرهنگی بکند. چطور است که اگر در یک گوشه کشور یکی از فرمانداران و بخشداران عملی مخالف با مشی دولت وقت انجام دهند به شدت بازخواست می شوند ولی در این مورد دولت تسلطی روی نمایندگان عالی خود در بخش های مختلف ندارد؟ به نظر می رسد که اراده ای در کشور برای مقابله با این معضل نیست
انتهای پیام/
دیدگاه شما