محمد محمدی/ وقوع و مرور جنگ جهانی اول برای ما ایرانیها همیشه تلخ و ناگوار بوده است، جنگی که علیرغم خسارات واردشده در آن حدود نیمی از جمعیت کشور به خاطر گرسنگی و بیماری از بین رفتند آنهم در شرایطی که حاکمان مستبد و بیکفایت علیرغم اعلام بیطرفی، خاک کشور را جولانگاه نظامیان خارجی کرده بودند که ازلحاظ دارو و غذا در بهترین حالت ممکن قرار داشتند و تمام اینها در شرایطی بود که مردم ایران محتاج تنها قرص نان و اندک دارویی بودند تا زنده بمانند نه آنکه چنان فاجعه رخ دهد که جمعیت بیستمیلیونی آن سالها بعد از گذشت دو سال به نصف تقلیل یافته و حدود چهل سال برای ترمیم این خسارت زمان صرف شود و این یعنی یک نسلکشی محرز و مسلم.
حال تصور کنید این فاجعه بزرگ در سرزمینی دیگر رخ میداد تا قرنها چه آثار و چه مکتوباتی از آن ساخت و پرداخته نمیگردید اما جای تأسف دارد که در کشور خودمان بسیاری از مردم و حتی مسئولین مربوطه نیز از وقوع چنین فاجعهی بیاطلاع هستند چه رسد به ثبت و ضبط آن.
اما در برهوت اطلاعاتِ فاجعه 1296 تولید و اکران فیلمی بانام "یتیمخانه ایران" خود جای اندک امیدواری دارد که حداقل سینمای ایران بعد از گذشت چهار دهه سکوت محض در این خصوص یک اثر برای شناخت و بازگو کردن چنین واقعه تلخ و تأسف باری تولید و به مرحله اکران رسانده است فیلمی که هم ازلحاظ کمی و کیفی و هم در بُعد درام و ایده پردازی در شرایط بسیار مطلوبی قرار دارد. در بخش کارگردانی و ایفای نقش، اثری درخور توجه خلقشده است و درنهایت موسیقی، تصویر و حتی افکتهای موجود و سایر ارکان فیلم نیز همگی در جهت یکدست شدن و یکنواختی کار کاملاً خوب و هماهنگ بودند، فیلمی که درنهایت بدل به نقطه روشن و بسیار درست و مطلوب در کارنامه سازنده اثر و بهتبع آن سینمای ایران شده است و صدالبته این را هممیدانیم که این اثر نه از دغدغمندی مدیریت فرهنگی کشور که محصول ممارست شخص ابوالقاسم طالبی بهعنوان کارگردان فیلم و سایر همکارانشان که جملگی از افرادی متعهد بهنظام و کشور میباشند نشاءت گرفته و به حول قوه الهی نیز با استقبال خوب مخاطبان نتیجه تلاش و زحمت خود را دریافت خواهند کرد.
فیلم "یتیمخانه ایران" دقیقاً مصداق بارز و نمونه درستی از تمرکز و توجه به تولید و اکران آثاری همسو با اصل و اساس نظام و انقلاب است که متأسفانه در حوزه هنرهای نمایشی اعم از سینما و تئاتر به محل ضعف مجموعه مدیریت فرهنگ و هنر کشور تبدیلشده است. نقطهضعفی که چندی پیش رهبر انقلاب صراحتاً بدان اشاره فرمودند و متأسفانه نهتنها شاهد عذرخواهی نهادهای متعدد و فراوان مربوطه با بودجههای کلان بابت کمکاریشان در این حوزه نبودیم بلکه در سکوت کاملشان به روند غلط خود که کاملاً در جهت مخالف فرمایشات رهبر انقلاب است ادامه دادند و در چنین فضا و میدان عملی است که اهتمام به تولید و اکران چنین فیلمی حقاً وانصافاً دستمریزاد به گروه سازنده اثر بهخصوص شخص کارگردان آن دارد، فیلمی که متأسفانه با آنچه سیاستگذاری فرهنگی کشور در سه سال گذشته - که ازقضا انطباق و نزدیکی فراوانی باسیاستهای انحرافی فرهنگ و هنر در دهه شصت دارد- بر ذائقه مخاطبان ایجاد کردند قطعاً همخوانی نخواهد داشت اما نیت و قصد سازندگان آن بدون شک فراتر از این محدودهها بوده و ساخت چنین اثری بهخودیخود یک پیروزی و نقطه عطفی در کارنامه سازندگان و همچنین سینمای ایران خواهد بود و انشالله هم در ادامه راه اکران خود به نتایج مطلوبی و دلخواه دست پیدا خواهد کرد.
در پایان امیدواریم در چندماهه باقیمانده به انتهای سال و به بهانه صدمین سالگرد فاجعه بزرگ 1296 آثار فرهنگی و هنری بیشتری را در این عرصه شاهد باشیم تا وزنهی انقلاب اسلامی در حوزه فرهنگ و هنر برای روشنگری این قتلعام تاریخی نهتنها تُهی که امتداد اطلاعرسانی آن برای سایر نسلها مستدام گردد ؛ که قطع بهیقین هر چه چنته نظام و انقلاب بیشتر و محکم تر باشد رضایت رهبر فرزانه انقلاب را نیز در پی خواهد داشت. انشالله و به فضل الهی چنین نیز خواهد شد.
دیدگاه شما