اگر چند سال پیش و زمانی که مردم ایران در حال تماشای فیلم پرطرفدار «تنها در خانه» از رسانه ملی بودند، کسی از احتمال ریاست جمهوری یکی از سیاهیلشگرهای این فیلم در ایالات متحده سخن میگفت، قطعا با تحقیر و تمسخر مواجه میشد اما حالا آن معجزه رخ داده و برجساز معروف و پرحاشیه آمریکا، بر کرسی اتاق بیضی در کاخ سفید تکیه خواهد زد.
«دونالد جان ترامپ» را حالا باید رئیسجمهور آمریکا نامید؛ آمریکایی که سابقه طولانی و مهارت بالایی در مدیریت فضای افکار عمومی به منظور هدایت سیاسی دارد اما حالا کنار نشسته و نظارهگر جشن پیروزی آقای میلیاردر است.
اما چه چیزی باعث شد تا ترامپ رئیسجمهور شود؟
قطعا عوامل و دلایل متعددی در این گرایش عمومی نسبت به او وجود دارد و نمیتوان همه این مجموعه را در یک مقاله مطبوعاتی و رسانهای مطرح کرد. تحلیل دقیق علت وقوع این رویداد بر عهده اهالی دانشگاه و کارشناسان حوزه روابط بینالملل است و موضوعاتی نظیر خستگی مردم آمریکا از نظام سیاسی حاکم، مشکلات جدی اقتصادی، محروم بودن از بدیهیات زندگی و همچنین اعمال فشار روانی به مردم از سوی سیاستمداران وابسته به شبکههای اقتصادی، بخشی از این عوامل تاثیرگذار هستند.
با این حال، یکی از علتهایی که منجر به پیروزی ترامپ شد، مسالهای به نام رسانه بود. دموکراسی آمریکایی به شدت وابسته به رسانه است و رسانه، نقش نخست را در هدایت افکار عمومی ایفا میکند. هر چند درباره ساختار نظام انتخاباتی ایالات متحده نیز صحبتهایی مطرح است اما نهایتا رای مردم نیز در این میان دارای اثرگذاری است و همین موضوع باعث شه تا رسانهها یکی از اصلیترین بازوها برای مهندسی انتخابات باشند.
در جریان انتخابات ریاست جمهوری اخیر نیز جریان رسانهای اصل یا همان Main Stream به طور جدی و نظاممند وارد عرصه شد و برای نخستین بار در تاریخ معاصر آمریکا، فضا به گونهای تنظیم شد که فقط یک روزنامه به حمایت رسمی از نامزد جمهوریخواهان (البته نامزد اجباری) پرداخت.
افشای رفتارهای نامعقول و غیراخلاقی ترامپ و پرداختن به توهمات ذهنی و اطلاعات غلط او از بدیهیترین مسائل جهانی، بخشی از سناریوی مدیریت افکار عمومی بود که به خوبی از سوی رسانههای جریان اصلی پیادهسازی شد اما با این وجود، چرا باز هم ترامپ موفق به شکست دادن این ساختار نامرئی حاکم به منظور هدایت سیاسی کاخ سفید شد؟
پاسخ را باید در همان کلیدواژه «رسانه» جستجو کرد. دونالد ترامپ یک ستاره رسانهای است و محبوبیت بی حد و حصری در میان افکار عمومی آمریکا که به شدت وابسته به صنعت سرگرمی و تفریح هستند، دارد. یکی از پرطرفدارترین برنامههای تلویزیونی در این کشور که سالیان طولانی توانسته بود دهها میلیون نفر را به خود مشغول کند، برنامهای به نام «کارآموز» (The Apprentice) بود که در آن شرکت کنندگان به سختی و با شدت با یکدیگر رقابت میکردند تا نهایتا نفر برنده به عنوان یک کارآموز وارد شرکت ترامپ شود؛ این یعنی او تبدیل به نماد موفقیت و رویای آمریکایی شده بود.
رسانههای آمریکایی سالها در خدمت ترامپ بودند تا از کوچکترین اقدامات و رفتارهای او نیز مستندهای تلویزیونی و برنامههای رسانهای تولید کنند و او را به عنوان مجسمه پیروزی برای مردم به نمایش بگذارند.
در حقیقت، دستان پشت پرده آمریکا در همان چاهی افتادند که تاکنون خودشان، مخالفین را در آن میانداختند و صحنه انتخابات را مهندسی میکردند.
باز هم باید تاکید کرد که عوامل گوناگونی در خلق این شگفتی (مانند برگسیت یا همان خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) نقش داشتند که نیاز به بررسی و تامل بیشتر دارد اما در این میان، باید به صورت ویژه به مقوله بااهمیتی به نام رسانه بیشتر پرداخت.
دیدگاه شما