کسانی که این گونه فکر می کنند دو دسته اند: دسته اول کسانی هستند که از روی ناآگاهی واقعا فکر می کنند این تحلیل درست است و دسته دوم هم افرادی هستند که خود نیز از پوچ بودن این طرز فکر مطلعند اما ترجیح می دهند صدایش را در نیاورده و اتفاقا بر این موج سوار شوند تا به اهدافشان برسند.
این نوع تحلیل که همه این 24 میلیون نفر عاشقان این دولت هستند یک «اشتباه محاسباتی» بزرگ است و هر گروهی در ایران اینگونه فکر کند اتفاقا ابتدای شکست گفتمان اوست. در سال 88 که آقای احمدی نژاد 25 میلیون رای آورد و 62 درصد از آراء را کسب کرد هم عده ای دچار همین اشتباه محاسباتی شدند و همه این آراء را به نفع گفتمان مهرورزی و عدالت و این گونه مسائل تحلیل کردند که نادرست بودن آن خیلی زود مشخص شد. غافل از اینکه تجربه ثابت کرده در بین کل آراء فقط 15 الی 20 درصد از رای دهندگان به هر کاندیدا بر اساس علائق حزبی و جناحی رای می دهند، همین و نه بیشتر.
مردم ایران زیرک تر از آن هستند که به همین سادگی ها عاشق سینه چاک جناح ها شوند و هر جریان سیاسی در کشور بر اساس این نوع تحلیل برنامه های خود را بچیند خیلی زود شکست خواهد خورد. پس کسانی که به این آراء دل خوش کرده اند و هر روز مسائلی همچون مشروعیت و مقبولیت و دولت بی تفنگ و با تفنگ و غیره را مطرح می کنند باید بدانند که بخش مهم صاحبان این آراء در سال 88 به احمدی نژاد رای دادند و در سال 80 به خاتمی. برای این افراد نه این اسامی مهم است و نه جبهه هایشان! بلکه تایید سلامت اعتقادی آنها توسط شورای نگهبان برای این مردم کافیست و از آن به بعد فقط معیشت خود و خانواده و آبادانی کشورشان برایشان مهم است و هر بار احساس کرده اند که یکی از این اسم ها بهتر می تواند این انتظارات را تامین کند فلذا فارغ از حزب و گروهش به او رای داده اند.
با کمال احترام به حامیان دولت توصیه می کنم به این رای ها دل خوش نکرده و فکر نکنند همه این 24 میلیونی که به روحانی رای داده اند تک تک مواضعشان با مواضع آقای رئیس جمهور و مشاورانش مطابقت دارد و حاضرند برای تحقق مواضع این جناح هر کاری بکنند.
طیب سعیدی
دیدگاه شما