به گزارش صبح رزن ، سردار سرلشکر غلامعلی رشید فرمانده قرارگاه خاتم الأنبیاء در یادداشتی درباره کتاب «تنهای محجر» نوشته است: فرصتی دست داد و از انبوه فعالیتهای نظامی برای 48 ساعت فاصله گرفته و به همراه خانواده به سفری کوتاه آمدیم. همراه خود، کتاب تنهای محجر، خاطرات آزادهی ایرانی حجت الاسلام و المسلمین قدمعلی اسحاقیان را -که برادر ارجمند جناب علی آقای شیرازی به اینجانب هدیه داده بود- آوردم. تا رسیدن به مقصد، و ساعاتی که در مرخصی بودم، چشم از کتاب برنداشتم و آن را به پایان رساندم.
خانواده گوشه چشمی به اینجانب داشته و از اینکه تمام ساعات فراغت در مرخصی را صرف مطالعه کتاب کردم تعجب کرده بودند.
برخی از کتب خاطرات، خواننده را میخکوب میکند. این کتاب با روایت استثنائیاش، از دوران اسارت در زندانهای مخوف بعثیها و صحنهها و حوادث پر از صبر و حماسه و مقاومت و پایداری آن هم از جوانی که در لحظه اسارت هنوز به سن هجده سالگی نرسیده است، از این دست کتابهاست.
یاد دوران اولین اسارت خود پیش از انقلاب اسلامی در سال 1350 افتادم که هنوز هجده سال تمام نداشتم و به این جوان، قدمعلی اسحاقیان، آفرین میگفتم. میزان و نوع مقاومتش در برابر دژخیمان بعثی که پر از خباثت و قساوت و پستی بودند، حتماً بهتر از مقاومت ما در زندانهای ساواک در برابر دژخیمان ستمشاهی بودهاست.
صحنههای نبرد و جنگ هشت سال دفاع مقدس ما، دو صف داشت؛ در یک سو، صف مجاهدان فی سبیل الله بودند که با اموال و انفس و با صدق نیت و اخلاص و صداقت در معامله با رب الارباب عشقبازی میکردند و بهسان یاران حضرت اباعبدالله الحسین در کربلای خوزستان و کربلاهای ایران تحت امر و فرمان امام خمینی که حکیم، فیلسوف، مرجع عالی دینی، عارف و مجاهد بود، مردانه و مظلومانه با دشمن قتال میکردند و جان میباختند و یا مجروح و جانباز میشدند و یا در شرایطی سخت و دشوار آنها را به اسارت میبردند.
در صف مقابل، جرثومه خباثت و قساوت و ضدیت با اهلبیت و ایرانیان به نام صدام بر عراق حاکم بود و حمایتهای بیدریغ استکبار جهانی و سران مرتجع عرب –که فاقد هر گونه مشروعیت بودند- را داشت و حقیقتاً مزدور آنان بود. وی در مقابل انقلاب اسلامی، صف درست کرده بود و با تکیه بر حمایتهای مالی، تسلیحاتی، اطلاعاتی، سیاسی و نظامی مستکبرین، از زمین و آسمان بر سر رزمندگان مظلوم ما باران آتش میریخت.
فرماندهان شهید و زنده و رزمندگان شهید و جانباز و آزاده و ایثارگر ایران اسلامی، نسلی حماسهساز، متعهد، آرمانخواه و مسئول و بیادعا بودند؛ آنقدر خالص و صادق و بیادعا بودند که امام در آستانه عملیات فتح المبین فرمود: «اسم تکتک شما رزمندگان اسلام را از روز ازل در لوح محفوظ الهی ثبت کردهاند.»
رزمنده شجاع و مقاوم و مؤمن و انقلابی ما قدمعلی اسحاقیان یکی از آنهاست. قدمعلی از نسلی بود که به فرموده امام خمینی، توفیق پیدا کردند که متولی تحقق اراده الهی بر روی زمین شدند. قدمعلی در لشکری رزم میکرده که فرمانده و پیشوای مؤمن و شجاع و بابصیرت آن (لشکر 14 امام حسین (ع))، حسین خرازی، همچون سایر فرماندهان لشکرهای امام خمینی(ره)، انسانهای بزرگی بودند که شخصیت و سعهی وجودی آنها نقطه ثبات و جمعشدن پراکندگیها بود و در اوج نابرابریها در صحنه نبرد مثل کوه میایستادند و به همراه رزمندگانشان -همچون قدمعلی- حماسه میآفریدند. امام حماسهسرا (امام خمینی) نیز روحهای این رزمندگان را به وجد میآورد و میفرمود: «من دست و بازوی کسانی که در عالَم کولهبار مبارزه را بر دوش میکشند میبوسم.» و تعارف نمیکرد.
جنگ ما منشوری چندوجهی داشت: عقل، حماسه، مظلومیت و عرفان؛ و به فرمایش مفسر بزرگ قرآن حضرت آیتالله جوادی آملی، هیچ عارفی نیست که اهل حماسه و مبارزه و جهاد نباشد و هیچ مجاهدی نیست که عارف نباشد.
همچنین به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی «ملت ایران با داشتن چنین انسانهای رزمندهای که در مقابل دشمن، بیمهابا حرکت میکنند، هیچ نیرویی در دنیا نیست که بتواند در مقابل آنها ایستادگی کند. همه قدرتمندان و مستکبرین فاسد، ظالم و خبیث عالَم دست به دست دادند و در مقابل ملت ایران ایستادند و هیچ غلطی در طول چهل سال گذشته نتوانستهاند بکنند.»
اکنون جوانانی پا به میدان دفاع از انقلاب و اسلام و ایران عزیز گذاشتهاند که همچون نسل انقلاب و جنگ، بدون دیدن امام و انقلاب و جنگ، با شجاعت تمام در مقابل دشمن میایستند؛ این، معجزهی انقلاب است.
انتهای پیام/
دیدگاه شما