به گزارش صبح رزن، روزنامه اعتماد نوشت: متن این نامه به این شرح است:
به نام خدا
برادر گرامی و ارجمند، جناب آقای حبیبالله عسگراولادی
با سلام و احترام
نیازی به مقدمهچینی نیست که بگوییم، بدترین اتفاق سالهای اخیر این بوده که شرایط گفتوگو خاصه گفتوگوی سیاسی از نیروهای فعال انقلابی گرفته شده است. احتمالا با ما موافقید که ما غالبا فرصتسوزی کردهایم و امکان دیالوگ را از خود و دیگران دریغ کردهایم. ما میتوانستیم سختترین مشکلات و بدترین موانع را با همفکری و تشریک مساعی حل کنیم و از میانبرداریم.
متاسفانه تاریخ ایران بیش از آنکه الگوها و نمونههای سیاسی دیگری را تجربه کند، با مفهوم استبداد مطلقه آشنا بوده است. این زنجیره معیوب به مدتی مدید و طولانی قدرت را متصلب و امکان بازیگری مردم در سطوح مختلف را مانع شده است.
اما خودکامگی جدا از معایب فراوانی که دارد یک آفت بسیار زشت و نابجا بهجا میگذارد. جامعهیی که تنها یک مستبد بر خود تحمل کرده، بستر آفرینش مستبدان کوچکی میشود که کار قاعدهمند و توام با تدبیر و داوری و اخلاق مشارکتی را بر نمیتابند. مهمترین تاثیر چنین جامعهیی فقدان قانون و روح قانونگرایی است. هر که به هرم قدرت خود را نزدیکتر احساس کرده، نیاز چندانی به رعایت قانون ندیده. امور جامعه و فرد نه از بستر ضابطه که از طریق رابطه و گسترش فرقه گرایی و باندبازی سامان مییابد. اگر این روند، عمومی و سنت رایج جامعهیی شود باید فرهنگ مردمسالاری و اخلاق انسانی و تعامل حزبی را که مهمترین سرمایه اجتماعی هر سرزمینی است، به تاراج رفته دانست.
مشکل دیگر به نیت بدخواهانه و کینهتوزانهیی بر میگردد که متاسفانه در سالهای اخیر از رونق و گستره بیشتری برخوردار گشته است.
میدانید چه بسیار کسانی که به اسم مهدویت و ضرورت اتخاذ تقیه، با سنت سیاسی امام در مخالفت که نه، در جنگ بودند. آنها نه به مبارزه اعتقاد داشتند و نه امام را ولی نعمت خود میدانستند. از این پرهیز نمیکردند که حتی نهضت اصلاحی امام را دشمنی با ظهور حضرت حجت بدانند.
هر چند به برکت آگاهی مردم مسلمان و خاطره تاریخی و تدبیر رهبری انقلاب نمیتوانند به این خواسته شوم خود برسند، اما در دل امید حذف آموزههای امام و ارزشهای انسانی و مردمسالارانه انقلاب و یارانش را در ذهن دارند و کینه دیروز را در دل میپرورانند. این جریان خزنده و خطرناک نه به امام اعتقاد داشت و نه به انقلاب.
چیزی که باعث شد این نامهنگارش شود، اظهارنظر منصفانهتان در روزهای گذشته بود که البته در هیاهوی اهل غوغا کمتر شنیده شد. این رویکرد خردگرایانه نشان از انصاف، میانه روی و اعتدال دارد.
ما همگی بر کلیاتی اتفاق داریم که ماهیت اصلی نظام را شکل میدهد. زیبنده است از این تفکر قدردانی شود. با اینکه آقایان کروبی، موسوی و خانم رهنورد در جناح سیاسی رقیب شما قرار داشتهاند و برخورد با آنها بنا به ظاهر میتوانست به تقویت جناح سیاسیتان منجر شود مع ذلک از گفتن حقیقت پروا نکردید و گفتید آنچه را که گفتنش این روزها پرهزینه و بیپاداش است.
از دونامزذ انتخابات گذشته، با یکی هم بند و هم سلول بودهاید و دیگری را به عنوان وزیر یاری دادهاید. قطعا چیزی که میگویید مبتنی بر درک و دریافتتان بوده و جای بسی تقدیر و تشکر است که میان رقابت سیاسی و گفتن حقیقت مرزی قایل نشدهاید و برای خوشایند تندروهای عصبی مزاج از جاده انصاف دور نیفتادهاید. تداوم این اظهارات دلسوزانه در فضای پر التهاب کنونی نه تنها موجب دلگرمی یاران امام و همرزمان سابق شما شده بلکه سرمشقی است برای نیروهای جوان که بدانند هنر سیاست ورزی قدم نهادن بر جاده اصول و چارچوبهای اخلاقی و قانونی است.
جناب آقای عسگراولادی! شما که به درستی کروبی و موسوی را از سرمایههای انقلاب خواندید ما نیز شما را و تمام خردگرایان و سیاستمداران معتدل را سرمایه کشور میدانیم. سرمایهیی که باید در این شرایط خطیر به کار آینده مملکت آید. در پایان جا دارد تاکید نماییم که تفکر اصیل اصلاحطلبی و جریان اصلاحطلب پاسخ به یک نیاز تاریخی و خواست عمومی و حیاتی برای کشور و جمهوری اسلامی به شمار میآید. همانگونه که تفکر محافظهکاری و جریان اصولگرایی نشانه ضرورت و یک خواست ملی زمانه ماست. این دو نمادی از تعادل و خردورزی سیاسی در این مرزو بوم بوده که حذف هر کدام به منزله منکوب کردن فرآیند توسعه و پیشرفت و رقابت سیاسی در ایران است. اندیشهیی که تندروهای از راه رسیده و نوکیسه درصدد هدم و انهدام آن به هر قیمتی هستند. از خداوند آرزوی بهروزی و سعادت ایران عزیز و مردم شریفمان را داریم.
ابراهیم اصغرزاده- الیاس حضرتی- محمدجواد حقشناس- اسماعیل دوستی - مسعود سلطانیفر- سعید لیلاز- سیدرضا نوروززاده
دیدگاه شما