تاریخ : 19. آبان 1403 - 23:38   |   کد مطلب: 28883
شهید سید رضا طاهر
خاطرات شهدا
خاطره ای از شهید سید رضا طاهر

تا اندکی دلش میگرفت میرفت سراغ تلفن.
می گفت صدای پدر و مادر یا همسرم را نشنوم آرام نمی شوم.
برای پسرش دلتنگی می کرد و هر بار تماس می گرفت می پرسید سیدمحمد توانست دوچرخه اش را رکاب بزند؟!

اما با تمام دلبستگی هایش خداحافظی کرد...
داوطلب شد و رفت..
به دوستش گفت می دانم این بار دیگر شهید می شوم.
در خواب دیدم که از آسمان به پیکر خون آلود خودم نگاه می کنم.
همسر و فرزندم را به خدا می سپارم...

شهید_سیدرضا_طاهر

دیدگاه شما

کانال خبری تلگرامی صبح رزن