نگاه ما به سیاست خارجی و دگرگونی های شتابان در سیاست جهانی باید ارتقا پیدا کند. پیشرفت های هسته ای، یکی از نمادهای بزرگ و بی سابقه قدرت ایران است اما جفا به واقعیات خواهد بود اگر قدرت ایران جدید را صرفاً به این سطح فرو بکاهیم. همچنین توقف و مشغول شدن محض به چالش های دشمن در این عرصه، موجب می شود در قبال ظرفیت های خارجی اقتدار و نفوذ جمهوری اسلامی کم بگذاریم. به نظر می رسد بخش عمده ای از این چالش ها در راستای هدف مشغول سازی و انحراف ذهن سیاستمداران ایرانی از فرصت ها و ظرفیت های مهم پیش رو در حوزه قدرت و سیاست خارجی تدارک شده است. البته چالش هسته ای 9 ساله به عنوان تابلوی پیروزی ایران در پیشانی تاریخ ثبت خواهد شد اما آنچه مورد تاکید است اینکه ظرفیت های قدرت اثرگذار ایران به همین یک موضوع ختم نمی شود. به عبارت دیگر، جوهر مقاومت و پیشروی ایران در چالش هسته ای مهم تر از اصل پیروزی در این آوردگاه حساس است. این جوهره امروز می تواند به تغییرات شتابان در سیاست جهانی، شکل و رنگ و هویت و جهت بدهد. غرب- مشخصا آمریکا و انگلیس و صهیونیسم بین الملل- از این نقش آفرینی مهم می ترسند و با مسئله سازی و حاشیه پردازی می کوشند نقش آفرینی ایران را به تاخیر بیندازند.
حقیقت این است که ایران چالش های چند لایه غرب برای توقف برنامه هسته ای را با موفقیت پشت سر گذاشته است. هر چند جان ساورز رئیس سرویس جاسوسی انگلستان (ام آی6) هفته گذشته ادعا کرد «ما 4 سال پیش جلوی دستیابی ایران به سلاح هسته ای را گرفتیم و ماموران بریتانیایی تلاش های ایران را در سال 2008 خنثی کردند»، تمام ناظران واقفند که او به گزافه سخن می گوید. اگر بحث تولید سلاح اتمی در میان باشد که اساسا ایران در پی چنین ایده ای نبوده و گزارش سرویس های اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا لااقل مدعی اند ایران از سال 2003 برنامه تولید سلاح هسته ای را کنار گذاشته است. به تعبیر دیگر ایران اصلا وارد زورآزمایی در این عرصه نشده که رئیس MI6 بخواهد قمپز در کند و مخاطبان خود را بفریبد. اما اگر مراد از این سخنان توقف فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران باشد، گوینده آن علنا خود را به استهزاء گرفته است چه اینکه نتیجه ترکیب عملیات خرابکارانه سایبری، ترور دانشمندان هسته ای و تحریم ها و تهدیدها، چیزی جز دستیابی ایران به غنی سازی 20 درصد، 3 برابر شدن سرعت سانتریفیوژها در کنار چند برابر شدن تعداد این دستگاه ها و راه اندازی سایت فردو نبوده است.
البته تاریخ شهادت می دهد که روسای سرویس های جاسوسی انگلیس و دولت های همسو طی چند دهه اخیر، هرگز مانند امروز آماج سرزنش و ملامت نبوده اند و امثال آقای ساورز مجبورند شکست های خود را با تغییر صورت مسئله و به عنوان پیروزی برای مخاطبان فاکتور کنند. اما اگر قرار باشد پای صحبت سیاستمداران سابق- و غیرمسئول- نظیر جان بولتون سفیر اسبق آمریکا در سازمان ملل بنشینیم، واقعیت های موجود کاملا عرصه را بر خالی بندی و بلوف تنگ کرده است. بولتون پریروز در نشریه آمریکایی «آلگماینر» نوشت «بدبختانه نه دولت بوش و نه دولت اوباما از آزمون بی ثبات کردن حکومت ایران نمره نیاورده اند و حتی تیم اوباما باور ندارد که تحریم ها برنامه اتمی ایران را متوقف کند... مشکل اساسی این است که امروز دیگر هیچ تحریم موثر قابل اجرایی وجود ندارد که ایران را از تداوم آرمان های هسته ای خود بازدارد... تاریخچه تحریم های 10 ساله علیه ایران را به یاد بیاورید، تحریم های یکجانبه آمریکا و چند جانبه اروپا و شورای امنیت. تحریم، گاوآهن را از دست ایران نگرفته و ایران همچنان به شخم زدن خود ادامه می دهد. جیمز کلاپر مدیر اطلاعات ملی آمریکا چند ماه پیش اعلام کرد تحریم موجب تغییر رفتار و سیاست ایران نشده است... تحلیل گران بر این باورند که آخرین دور تحریم ها نیز با شکست روبرو خواهد شد. رژیم ایران اراده ای بیش از اراده دولت اوباما دارد که در هر قضیه ای بر اراده او می چربد. چند ماه پس از گفته های آقای کلاپر هیچ کس نتوانسته ردی از شواهدی پیدا کند که با وجود کاربست حداکثر ممکن تحریم ها، تغییری در رفتار ایران پدید آمده باشد. تنها شواهدی که از ایران دیده شد، آزمایش موشکی اول ژوئیه و قدرت نمایی در مذاکره با 1+5 بود... اکنون تلاش های هسته ای ایران از فشارها و تحریم های غرب به خط پایان مسابقه نزدیکتر است. تمام گزینه ها، پیاپی شکست خورده اند».
تحریم ها هر چند ایذایی بود ولی ایران را فلج نکرد اما همین ماجرا، به تدریج آن روی دیگر خود را در کشورهای اروپایی نشان می دهد. سخن بر سر اقتصاد آمیخته به فاجعه ایتالیا و اسپانیا و یونان نیست. اکنون دامنه فاجعه به فرانسه- یکی از 3 قدرت بزرگ اروپایی- کشیده شده است. هنوز 3 ماه از اعلام همراهی شرکت پژو با تحریم های ضد ایرانی نگذشته که خبر اخراج 8هزار کارگر این کارخانه تیتر اول رسانه های پاریس می شود. تیتر روز جمعه روزنامه پرتیراژ لیبراسیون این بود «پژو مثل تایتانیک است؛ ما همچون تایتانیک غرق خواهیم شد». به نوشته لیبراسیون «اخراج 8 هزار کارگر شرکت پژو می تواند برای دولت اولاند فاجعه بار باشد که با وعده ایجاد اشتغال جای سارکوزی نشست. دولت ابزار محدودی در برابر از بین رفتن 8000 فرصت شغلی دارد. شوک اجتماعی و سیاسی ماجرا بسیار بیشتر از آن بود که پیش بینی می شد. ظاهرا 12 هزار نفر بیکار خواهند شد. این اتفاق بزرگ و بسیار هولناک در صنعت فرانسه، در خلال سال های طولانی گذشته دیده نشده بود. یک کارگر 50 ساله شرکت پژو، می گوید همه ما شوکه شده ایم. ما همانند کشتی تایتانیک غرق خواهیم شد». در واقع آمریکا و انگلیس به بهانه فشار بر ایران، فرصت تسویه حساب با رقبای خود در فرانسه و ایتالیا و آلمان را فراهم کردند و رقیب قدرتمندی چون «یورو» را به گوشه رینگ کشاندند.
نگاه ما به ظرفیت های سیاست خارجی و تغییرات شتابان در سیاست و قدرت جهانی باید ارتقا پیدا کند. در حالی که تحلیلگران و سیاستمداران بسیاری در واشنگتن و تل آویو و لندن اذعان می کنند انقلاب های جدید در خاورمیانه ، الهام گرفته از انقلاب اسلامی است، سران سرویس های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس و اسرائیل - ولو به اجمال- تصریح می کنند که از این اتفاق مهیب غافلگیر شده اند. به گزارش روزنامه گاردین جان ساورز در جلسه ای محرمانه با کمیسیون اطلاعات و امنیت پارلمان انگلیس و رئیس مقرهای ارتباطی دولت انگلیس (GCHQ) از ناکامی در خاورمیانه خبر داده و گفته است «تمرکز بیش از حد روی موضوعاتی نظیر القاعده موجب غفلت ما از مسائل برخی کشورهای عربی خاورمیانه شد. زمانی که خیزش های اسلامی در جهان عرب رخ داد، اشراف ما بر این کشورها رو به کاهش بود». اگر روزی مقاومت و بیداری اسلامی محدود به ایران و لبنان و فلسطین بود امروز این خط به مصر و عربستان و بحرین و یمن و تونس کشیده شده است. قدرت امروز ایران فقط منحصر به حوزه نظامی نیست که آخرین گزارش پنتاگون با امضای لئون پانه تا (29ژوئن-9تیر) آن را «ارتقا یافته، سهمگین و ویرانگر» قلمداد می کند بلکه اکنون این اتفاق نظر در دنیا وجود دارد که ایران واجد قدرت نفوذ بی بدیل در منطقه و جهان است.
هفته گذشته کوفی عنان (دبیر کل سابق و فرستاده ویژه سازمان ملل در امور سوریه) پس از شکست نشست پاریس صراحتاً به روزنامه لوموند گفت «پس از 16 ماه بحران، ما در سوریه موفق نشدیم و هیچ تضمینی وجود ندارد که اصلا بتوان در این بحران موفق شد. اما آیا در پی راه حل های جایگزین بوده ایم؟ من اینها را به شورای امنیت گفتم... ما باید دنبال بدیل باشیم. روسیه در سوریه نفوذ دارد اما من مطمئن نیستم که به تنهایی بتواند بر رویدادها تاثیر بگذارد. ایران بازیگر مهمی است و باید بخشی از راه حل باشد. ما نمی توانیم نفوذ ایران را نادیده بگیریم». اعتراف کوفی عنان به شکست پروژه جنگی 16 ماهه بلوک آمریکا (شامل اتحادیه اروپا و ترکیه و عربستان و قطر و اسرائیل) با همه اهمیت، نمونه استثنایی و منحصر به فرد نیست. شکست بلوک استکبار و ارتجاع در مقابل نفوذ سازنده و بلامنازع ایران تنها به محور سوریه مربوط نمی شود. شبیه این اظهارات را از قول سیاستمداران غربی درباره تحولات یک دهه اخیر عراق و افغانستان و لبنان و فلسطین شنیده ایم. آمریکایی ها مشخصا درباره تحولات عراق و افغانستان چندین بار از ایران «التماس» کردند و خواستار ایفای نقش ایران در مهار بحران های موجود شدند. جمهوری اسلامی ایران البته با قرائت خود از این تحولات، به کمک مردم این کشورها شتافت که برآیند آن، گسترش نفوذ معنوی و محبوبیت ایران به قیمت انزوای بیشتر آمریکا بود. واقعیت همان است که چندماه پیش مدیر موسسه استراتفور گفت. «نفوذ ایران از دامنه کوه های هیمالیا در شرق خاورمیانه تا سواحل مدیترانه در غرب منطقه گسترش یافته است».
واقعیت این است که غرب چالش هسته ای را مغلوبه و پرونده آن را بسته می داند. آنها امروز بیش از هر چیز دیگری نگران نفوذ اثرگذار، گره گشا، الهام بخش و مقاومت ساز ایران در خاورمیانه بزرگ هستند. دغدغه مهم جبهه استکبار، تغییر و انحراف مسیر انقلاب های جدید یا فرسایش و مهار آنهاست و تاکتیک لازم برای این هدفگذاری راهبردی را سیاست مشغول سازی ایران در راستای عدم استفاده از ظرفیت های مهم اثرگذاری و نقش آفرینی خویش تلقی می کند. بنابراین متقابلا ضرورت دارد که اولا عملیات ایذایی و فریب دشمن را از عملیات اصلی او متمایز کنیم. ثانیا واقعیت های سازنده نفوذ ایران را که از جمله خود را در تحولات عراق و افغانستان نشان داد، تبیین نماییم. ثالثا بر ظرفیت های بزرگ اثرگذاری در تحولات خطیر منطقه که سرنوشت جهان جدید را رقم می زند، متمرکز شویم و زمین بازی را به دشمن تحمیل کنیم.
یک دهه پس از مصاف هسته ای و توفیقات و دستاوردهای بزرگ آن برای کشور، شایسته و بایسته است که قدم بر پله های بلندتر اقتدار و نقش آفرینی بین المللی بگذاریم. مشی چند سال اخیر رهبر فرزانه انقلاب و اهتمام ویژه به موضوع بیداری و مقاومت اسلامی در کنار انگشت گذاشتن بر پاشنه آشیل لیبرال- دموکراسی غرب در حوزه های فرهنگ و سیاست و اقتصاد، ضرورت ارتقای سیاست خارجی و موضع پیش رونده و بالنده آن را در کنار تدبیر برای چالش ها گوشزد می کند.
محمد ایمانی
دیدگاه شما