نگاهی به روند رفتار کاترین اشتون و همچنین رصد اظهارات و مواضع آمریکاییها از مذاکرات مسکو به این سو نشان میدهد، گروه 1+5 در حال حرکت به سمت «مذاکرات غیرجدی» با ایران است. روند مذاکراتی جدید در استانبول 2 بسیار پرشتاب آغاز شد و در بغداد و مسکو به تبادل پیشنهادهایی مکتوب میان 2 طرف انجامید. در استانبول معلوم بود آمریکاییها به دنبال مذاکراتی فشرده، متناوب و با فاصله زمانی کم هستند؛ هم میخواهند نتیجه بگیرند و هم نمیخواهند روند مذاکرات تخریب شود. در بغداد هدف آمریکاییها این بود که فیالمجلس نتیجه بگیرند یا به تعبیر خودشان ایران را به برداشتن یک گام ملموس وادار کنند. فاصله بغداد تا مسکو تا آنجا که به آمریکاییها مربوط میشود در این خیال سپری شد که مشاهده دورنمای تحریم خرید نفت و معامله با بانک مرکزی ایران را در مسکو منعطفتر خواهد کرد. در مذاکرات مسکو طرف آمریکاییها متوجه شد الگوی فشار صرف برای هل دادن مذاکرات با کشوری مانند ایران به جلو، کاملا ناکارآمد و بلکه احمقانه است. کلافگی مذاکرهکنندگان غربی در مسکو، وقتی دیدند ایران نه فقط موضع خود را نسبت به مذاکرات بغداد تغییر نداده، بلکه سرسختانه خواهان تغییر خط قرمزهای تاریخی غرب درباره برنامه غنیسازی در ایران است، هرگز از یاد راقم این سطور نمیرود. این سوال در کل فضای هتل گلدن رینگ موج میزد که پس بالاخره این تحریمها کی اثر خواهد کرد و آیا اساسا ایران اهمیتی برای تهدیدهای غرب قائل است؟ ظاهرا نتیجه مذاکرات مسکو این بود که 2 طرف تصمیم گرفتند بدون اعلام شکست مذاکرات، دوباره زمان بخرند و در سطحی پایینتر برای یافتن حداقلی از مشترکات به منظور از سرگیری مجدد گفتوگوها تلاش کنند. ولی در واقع ماجرا اینگونه نبود. در واقعیت امر، آمریکاییها دریافتند؛ اولا شکافهای مهمی میان 2 طرف وجود دارد، ثانیا عبور از این شکافها و حرکت دادن مذاکرات به سمت جلو ممکن نیست مگر اینکه یکی از 2 طرف مواضع خود را به طور اساسی تعدیل کند و دیدگاههای طرف مقابل را درون پیشنهادهای خود بگنجاند و ثالثا آن طرف، ایران نخواهد بود چرا که ایران حداکثر انعطافهای امکانپذیر از جانب خود را در چارچوبی (Framework) که متن آن علنا منتشر شد، ارائه کرده و جدولی از اقدامات متقابل ترتیب داده که بازنویسی آن تقریبا غیرممکن است. به همین دلیل است که اطلاعات موجود نشان میدهد و غربیها نیز خود گفتهاند اکنون چیزی حدود 2 ماه است که گروه 1+5 همه تلاش خود را بر بازنویسی پیشنهاد بغداد متمرکز کرده است. هنوز کسی نمیداند نتیجه این بازنویسی چه خواهد شد و آیا آمریکاییها قادر خواهند بود خود را از بنبست یک دههای «عدم پذیرش غنیسازی در ایران» برهانند یا نه. نتیجه هرچه باشد، تجربه استانبول 2 تا مسکو، حاوی درسهایی است که به مثابه پیشفرضهای جایگزینناپذیر برای هرگونه مذاکره در آینده عمل خواهد کرد.
1- اکنون آمریکاییها میدانند ایران چه چیزی حاضر است بدهد و در ازای آنچه میدهد چه درخواستی دارد. این یعنی ایران امکان وجود یک راهحل مذاکره شده درباره مسالهای را که بسیاری از طرفها از جمله انگلیس، اسرائیل و سعودی میخواهند آن را غیرقابل حل نشان دهند، کاملا شفاف کرده است. با وجود پیشنهاد مسکو، دیگر هیچ طرفی نمیتواند ایران را متهم کند که به دنبال توافق نیست یا میخواهد زمان بخرد. حتی صهیونیستها هماکنون از این ادبیات استفاده نمیکنند، بلکه بیشتر حرفشان این است که در هرگونه توافق احتمالی 1+5 بازنده است نه ایران.
2- ظاهرا این موضوع برای همه روشن شده که تنها طرفی که با جدیت میخواهد جلوی هرگونه موفقیت در مذاکرات را بگیرد، اسرائیل است. صهیونیستها همه تلاش خود را کردند تا هیچ مذاکرهای میان ایران و 1+5 شکل نگیرد. وقتی مذاکرات شکل گرفت، سعی کردند در همان جلسه اول همه چیز تمام شود. وقتی دریافتند 2 طرف بنای ادامه مذاکرات را دارند، سعی کردند با تشدید فشار بر آمریکا و اروپا به منظور اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران، تیم مذاکرهکننده هستهای ایران را در داخل کشور دچار مشکل کرده و از ادامه مذاکرات منصرف کنند. پس از آن هنگامی که دریافتند ایران در مدیریت فضای داخلی خود به اندازه کافی تواناست، تلاش کردند از نزدیک شدن مواضع طرفین در مذاکرات به هر قیمت ممکن جلوگیری کرده بویژه هرگونه پیشرفت در مذاکرات را به یک تهدید انتخاباتی برای دولت اوباما تبدیل کنند. این تجربه جلوی چشم همه رخ داده و هنوز هم ادامه دارد. وقتی اسرائیلیها حرف از حمله به ایران میزنند، در واقع در فکر حمله به میز مذاکرات ایران و 1+5 هستند – که میدانند دیر یا زود اتفاقات مهمی در آنجا شکل خواهد گرفت- نه حمله به نطنز و فردو که نه عرضهاش را دارند و نه اساسا مشکل آنها را حل خواهد کرد، بنابراین به نظر میرسد همه طرفها در هرگونه مذاکره جدی در آینده خود را ناچار از فاصلهگذاری با دیدگاه صهیونیستی نسبت به مذاکرات خواهند یافت و این قبل از اینکه به هوشمندی ایران مربوط باشد، به نابخردی دیوانههایی مربوط است که اکنون در تلآویو نشستهاند و تصور میکنند سررشته امور در نهایت به دست آنهاست.
3- مساله سوم این است که طرف غربی دریافته است استراتژی فشار به شکل تحریم یا هر شکل دیگر، قادر به تغییر دادن محاسبات راهبردی ایران نیست. ایران اساسا بنای محاسبه دوباره درباره راهبردهای امنیت ملیاش را ندارد و تفسیر آن از واقعیتهای ملی، منطقهای و بینالمللی به گونهای است که چنین تغییر محاسباتی را اقتضا نمیکند. این درست است که ایران اکنون تحت فشار است ولی به این فشار به عنوان مقدمه یک گشایش بزرگ نگریسته میشود، بنابراین تحمل آن بسیار سادهتر از آن چیزی است که غربیها تصور میکنند. در عرصه واقعیت، بسیار بعید است آمریکاییها بتوانند به این سادگی خود را از شر تحریمها که تخریبکننده هرگونه روند مذاکراتی است، رها کنند ولی به لحاظ راهبردی این مساله شفاف شده است بدون این کار، مذاکرات رو به جلو حرکت نخواهد کرد.
4- چهارمین نکته این است که همه طرفها اکنون به این امر اذعان دارند که مقاومت گروه 1+5 در مقابل طرح مسائل فراهستهای در مذاکرات، واقعبینانه نبوده و مساله هستهای ایران اساسا زمانی به طور دقیق قابل بررسی است که در چارچوب یک معادله امنیتی و استراتژیک منطقهای نگریسته شود. موضوع سوریه موجب شده این نوع نگاه به مساله که ایران از ابتدا هوادار آن بود، بیگفتوگو پذیرفته شود. بدونشک بحران سوریه کلید زده شد و اوج گرفت با این هدف که ایران تحت فشار ژئواستراتژیکی ناشی از آن دست و پای خود را در هماوردی راهبردیاش با آمریکا جمع کند. حالا معادله سوریه در حال دگرگون شدن است و با تقویت احتمال بقای اسد و شکست معارضه، این ایران است که انتظار دارد آمریکا کلاهش را بالاتر بگذارد. موضوع هستهای ایران یک رکن معادله امنیت منطقهای است اما این معادله ارکان دیگری هم دارد که یکجا باید روی میز گذاشته شود.
5- در ایران کل فرآیند مذاکراتی اخیر به عنوان بخشی از راهبرد انتخاباتی باراک اوباما تفسیر شده است و این تفسیر البته واقعی تفسیر ممکن نیز هست. اوباما مذاکرات استانبول 2 را به این دلیل آغاز کرد که فکر میکرد ورود به این مذاکرات موجب خواهد شد بتواند فضای تنش با ایران را تا نوامبر آرام نگهدارد. حالا هم ظاهرا تحت فشار منطق مذاکراتی ایران دریافته که باید فتیله مذاکرات را اندکی پایین بکشد، چرا که بدون واگذاری یک امتیاز روشن به ایران مذاکرات پیشرفت نخواهد کرد و واگذاری این امتیاز هم تا قبل از نوامبر برای اوباما واجد یک ریسک انتخاباتی بسیار بزرگ است. اکنون مهمترین مساله این است که آیا ارزش دارد ظرف مذاکره با 1+5 تا بعد از نوامبر حس شود؟ واگر اوباما برنده انتخابات باشد، درباره مساله هستهای ایران – فارغ از نگرانیهای انتخاباتی- چگونه تغییر محاسبه خواهد داد؟ این سوال مهمی است ولی شواهد برای دادن یک پاسخ متقاعدکننده به آن هنوز کافی نیست.
ممنوعیت اعتبار برای خرید خودروی سواری خارجی
اعتبار خرید خودروی خارجی توسط دولت حذف شد و دولتیها درصورت نیاز باید از خودروهای تولید داخل استفاده کنند. بر اساس دستورالعمل موافقتنامه بودجه، درج اعتبار برای خرید خودروی سواری خارجی ممنوع است. معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور همچنین در بخشنامهای خطاب به همه دستگاههای اجرایی ملی اعلام کرد: در اجرای قانون بودجه سال 1391 و ضوابط اجرایی آن دستورالعمل چگونگی تنظیم مبادله موافقتنامه به همراه ضمائم ارائه میشود.
امضای قرارداد 135 میلیون دلاری توسعه اروند
قرارداد طرح توسعه میدان نفتی اروند میان شرکت نفت و گاز اروندان و شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی منعقد شد. بر اساس این قرارداد، میدان اروند با میزان سرمایه 135 میلیون دلار و طی 18 ماه آینده به تولید میرسد و نفت تولیدی آن به پالایشگاه آبادان ارسال خواهد شد. همچنین در فاز زودهنگام روزانه 5 هزار بشکه نفت و در فاز اول آن روزانه 10 تا 20 هزار بشکه نفت تولید خواهد شد. این میدان نفتی در 50 کیلومتری جنوب آبادان و در منطقه اروند کنار قرار گرفته که پس از اینکه میدان نفتی تجاری تشخیص داده شد، برای انجام فعالیتهای توسعهای به شرکت نفت و گاز اروندان واگذار و توسعه آن نیز به شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی واگذار شد. در این مراسم احمد قلعهبانی، مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران اظهار کرد: این قرارداد با یکی از پیمانکاران بزرگ مجموعه نفت امضا میشود و پیرو قرارداد ماههای گذشته این قرارداد هم نخستینبار با شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی که یکی از شرکتهای مهم بوده و در 60 تا 70 درصد سکوها و بخشهای دریایی فعالیت دارد، توسعه مییابد. وی افزود: این میدان نفتی در دهانه رود اروند قرار دارد و اگرچه حجم قرارداد کم است اما یکی از مهمترین میادین مشترک نفتی به شمار میرود. قلعهبانی اعلام کرد:این قرارداد با میزان سرمایه 135 میلیون دلار اجرا میشود که در فاز زودهنگام روزانه 5 هزار بشکه نفت و در فاز اول روزانه 10 تا 20 هزار بشکه نفت تولید خواهد شد.
برداشت روزانه به 20 هزار بشکه میرسد
همچنین در این مراسم سلبعلی کریمی، مدیرعامل شرکت نفت و گاز اروندان گفت: این میدان نفتی در 55 کیلومتری جنوب آبادان و در منطقه اروند کنار قرار دارد و پس از اینکه تجاری تشخیص داده شد برای انجام فعالیتهای توسعه به شرکت نفت و گاز اروندان واگذار شد. وی افزود: برنامه توسعه با تولید زودهنگام 5 هزار بشکه نفت در روز است که قطعا در فاز بعدی و با حمایتها میزان تولید به 20هزار بشکه خواهد رسید. کریمی اظهار کرد: قرارداد طرح توسعه میدان نفتی اروند به شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی که شرکتی توانمند است، واگذار شده و در نظر داریم برای این میدان و فعالیتهای ویژه از امکانات این شرکت استفاده کنیم.
سلام وطن
ساکتین فتنه از جمله رئیس مدعی ولایتمداری 2 دوره مجلس، اگر ممکن است همچنان سکوت کنند چون حالا هم که زبان باز کردهاند، بهتر از زمان فتنه 88 عمل نمیکنند.
ضیاء پور
آقای قالیباف از لحاظ مدیریت خیلی خوب عمل کردهاند و اگر مترو را هم از این وضع خارج کنند دیگر عالی میشود.
بافرانی
آقای ناطق، به خاطر حرفی در یک مناظره نباید هویت خود را گم کرده و بیگانه از جایگاه سابق خود میشد. واقعا باید تاسف خورد که مانند کروبی شود.
عمویی
رژیم غاصب صهیونیستی آنقدر ضعیف است که اصلا برای نابودی آن به موشک هم نیاز نیست؛ آن وقت مسؤولان آن هر روز صدای واق واقشان را بیشتر میکنند. آخر اینها عددی هستند که درباره حمله به ایران حرف می زنند؟! از طرف دیگر متعجبیم چرا در شرایطی که این رژیم با از دست دادن نامبارک نزدیک به فروپاشی است، سران مرتجع عرب آلسعود و آلثانی به آن کمک میکنند!
صمدی
91 سال پیش
23 آگوست 1921/ 18 ذیالحجه 1339
سهشنبه 31 مرداد 1300
اعزام نمایندگان پسیان به کاریز
کلنل محمدتقیخان پسیان به سرگرد علیرضاخان شمشیر، فرمانده اردوی منطقه تربتجام اطلاع داد: حجتالاسلام آقا شیخحسن1 و حاجی قائمالتولیه و چند نفر دیگر به عنوان نمایندگی از سوی اهالی مشهد، قصد عزیمت به منطقه کاریز2 را دارند.
پسیان در ادامه تصریح کرد: لازم است به ماموران توصیه شود تا همکاری و همراهی لازم را با ایشان داشته باشند و تا هنگام بازگشت افراد مذکور، از جنگ و درگیری خودداری شود تا دستور بعدی داده شود.3
اجرای مراسم سلام در قصر صاحبقرانیه
امروز که مصادف با عیدغدیر بود، مراسم سلام در قصر صاحبقرانیه در حضور احمدشاه برگزار شد.4
تشکیل اتحادیه مدیران جراید اصفهان
اتحادیه مدیران جراید اصفهان که با تشویق و حمایت اداره معارف اصفهان تشکیل شده بود، بیانیهای را با هدف بهبودی وضعیت مطبوعات از مدح و ذمهایی که برای جلب منافع در مطبوعات چاپ میشد، منتشر نمود.5 مدیران جراید6 متعهد شدند در حدود قانون مطبوعات با رعایت اصول اخلاقی و ادبی به وظایف خود عمل نمایند.7
پینوشت
1ـ حاجشیخحسن مجتهد پایینخیابانی از علمای برجسته خراسان و طرفداران کلنل پسیان (م).
2 ـ کاریز در 10 کیلومتری شمالشرقی طیبات مشهد، سر راه شوسه تربتجام به طیبات واقع شده است.
3 ـ اسناد موسسه تاریخ معاصر، شم18/7768
4 ـ روزنامه ایران، 30/5/1300، ص 2
5 ـ اتحادیه مدیران جراید اصفهان موارد زیر را در نظر گرفتند و خود را ملزم به اجرای آن کردند: «1ـ حفظ حیثیات مطبوعات از لطمات خارجی که به وسایل مختلفه از طرف ستمکاران معارف و اجتماع
اعمال میشود.
2- سودمند نمودن مطبوعات به حال جمعیت با انجام دادن وظایف وجدانی خود به وسیله نگارش مقالات آزاد.
3- حفظ عفت قلم که یگانه عامل مهم شرافت حیثیات مطبوعات بهشمار میرود.
4- حفظ حقوق و حیثیات نمایندگان افکار عمومی (مدیران جراید) در مقابل دشمنان و مخالفان با وسایل مقتضیه.
5- حمایت ستمدیدگان و جلوگیری از ظالمین از هر طبقه که بوده باشد تا اندازهای که در حیطه قدرت قلم و نگارش است.
6- عقد اتحاد و یگانگی با عموم مدیران جراید فارسی زبان ایران و تشکیل دادن یک اتحادیه عمومی مابین مطبوعات ایران.»
6 ـ امضاکنندگان این بیانیه عبارت بودند از ابراهیم، مدیر راه نجات و نجات ایران؛ ادیب حضور، مدیر مفتش ایران؛ گلشن، مدیر اختر مسعود؛ مکرم، مدیر صدای اصفهان؛ ادیب خراسانی، مدیر صبح امید؛ محمدباقر، مدیر غرش؛ وزیرزاده، مدیر اخگر (بیانیه مدیران جراید اصفهان، اسناد ملی ایران، شمـ ت 297036082).
7ـ مراسله اداره معارف اصفهان به وزارت معارف، 2/6/1300، اسناد ملی ایران، شمت 297036082
منبع: روزشمار تاریخ معاصر ایران
دیدگاه شما