آخرین اخبار

تاریخ : 28. دى 1391 - 11:47   |   کد مطلب: 1986
مهرداد بذرپاش
درباره شهید جاوید، مصطفی احمدی‎روشن، حرف برای گفتن بسیار است. این‎که از خانواده‎ای زحمت‎کشیده شهرستانی آمد و در دانشگاه شریف درس‎خواند و جهد کرد و پی دنیا نرفت؛ اینکه مسئولیت‎‎های دولتی را نپذیرفت و بر جهاد هسته‎ای اصرار داشت. این که اخلاق و رفتارش عالی بود. اینکه ‎ حجب و حیائش بی‎نظیر بود؛ این که احترام ویژه‎ای به پدر و مادر می‎گذاشت که به‎نظرم رمز ماندگاری اوست؛ این که توسل خاصی به حضرت زهرا (سلام‎الله‎علیها) داشت این‎که احساس می‎کرد رهبر انقلاب به مسأله هسته‎ای عنایت دارند و لذا این عرصه را با همه سختی‎ها و دوری ممتد از خانواده انتخاب کرد و ر‎ها نکرد؛ این که در دوران دانشجویی در واحد فرهنگی بسیج از فعالیت‎های فراوانی داشت و نکات بسیار دیگر. اما آن‎چه باعث شد خون این شهید عزیز شوری باورنکردنی در جوانان و جامعه دانشجویی و علمی کشور به‎وجود بیاورد محل بحث من در این چند سطر مختصر است: این‎که جوان دانشجوی ما دانست که راه «روشن» هرچند سخت، دست‎یافتنی است.

در روز‎های اول ترور مصطفی، آن‎چه به‎نظر می‎رسید این بود که جامعه علمی فعال در انرژی هسته‎ای، شهیدی دیگر در راه پیشرفت کشور تقدیم کرده است، اما دقت بیشتر در چرایی ترور و زوایای فعالیت شهید روشن حاکی از آن است که پیام‎‎های این ترور تفاوت‎‎هایی با ترورهای قبلی دارد که بررسی آن خالی از حکمت نیست.

شهید روشن، برخلاف شهدای گذشته هسته‎ای، ‎ نه دکتر بود و نه استاد دانشگاه؛ او دانش‎آموخته‎ای از خیل دانش‎آموختگان مهندسی شیمی دانشگاه شریف بود که پس از فارغ‎التحصیلی با موقعیت‎شناسی دقیق وارد صنعت هسته‎ای کشور شد و با تمام توان و انرژی در این صنعت حساس و حیاتی فعالیت ‎کرد. مصطفی پس از ورود به این صنعت، فعالیت خود را از سطوح پایین سازمان آغاز و تدریجا، با توجه به تلاش و شایستگی درخور توجه خود، درجات ترقی را طی کرد و در جایگاه معاونت بازرگانی سایت نطنز نائل قرار گرفت.

توانایی و استعداد و تلاش پیگیر مصطفی در این سمت به‎گونه‎‎ای بود که تحریم‎‎ها و محدودیت‎‎های شدید در بخش خرید، تأمین قطعات و کالا‎های موردنیاز، یکی پس از دیگری به‎دستان مصطفی دور زده می‎شد تا فعالیت سایت نطنز متوقف نشود. خود مصطفی در وصف توانایی‎هایش به یکی از دوستان گفته بود: «تا امروز چیزی نبوده که نطنز به آن نیازمند باشد و من نتوانم آن را تأمین کنم.» به این ترتیب و با آشکارشدن نقش کلیدی روشن در پیشبرد فعالیت هسته‎‎ای کشور، کم‎کم چهره پیروزمندانه وی برای دشمن نیز نمایان شد.

جوان ۳۲ ساله‎ای که خواب «تحریم‎‎های فلج‎کننده» ‎را مشوش می‎کرد، با عزم و اراده ولایی، عملا نشان داد «جهاد اقتصادی» می‎تواند ایده‎پردازان تحریم‎‎های فلج‎کننده ‎را آنچنان دچار فلج کند که همه راه‎‎های به اصطلاح مسالمت‎آمیز، برای توقف برنامه هسته‎ای ایران، تنها و تنها به حذف و ترور روشن ختم شود. بنابراین می‎توان احمدی‎روشن را نخستین شهید راه جهاد اقتصادی دانست. شهادت این شهید عزیز بسیار عبرت‎آموز و تأمل برانگیز است؛ چراکه نشان می‎دهد هر فعالیت و تلاش پیگیر و خالصانه در سطوح مختلف کاری و سازمانی کشور می‎تواند بسیار مؤثر و تعیین‎کننده باشد.

این تأثیر به‎گونه‎ای است که دشمن، به زعم خود، راه برون‎رفت از «بیچارگی» خود را تنها می‎تواند با حذف فیزیکی نیرو‎های تأثیرگذار دنبال کند و این در معادلات دنیای امروز معنایی جز «شکست» ندارد.

نکته دیگر این‎که مصطفای شهید نشان داد فعالیت‎‎های مهم و تأثیرگذار در کشور لزوما همراه با هیاهو و شهرت‎‎های رسانه‎ای نیست. برای آن‎که کسی خار چشم دشمن و افتخار میهن باشد لازم نیست مقام علمی یا سیاسی مهمی داشت یا در پست‎‎های عالی و دهان‎‎پرکن جا گرفت بلکه تنها تخصص و اخلاص و تلاش لازم است و این‎خصوصیتی است که برای همه جوانان ما دست‎‎یافتنی است. به‎عبارت واضح‎تر، دشمن با این ترور ثابت کرد همه جوانان فعال ایران اسلامی، خار چشم او هستند و می‎توانند در راه اعتلای میهن اسلامی به اندازه روشن تأثیرگذار باشند.

همان‎طور که «علم‎الهدی» در تاریخ این سرزمین ماندگار شد، احمدی روشن هم ماندگار می‎‎شود بلکه بهتر است که بگوییم ماندگار شد. مصطفای شهید، علم‎الهدای نسل سوم انقلاب است و پیام خون او این بود که ‎ای جوان دانشجو! علم‎الهدی شدن دور از دسترس نیست و شدنی است.
منبع:پنجره

دیدگاه شما

کانال خبری تلگرامی صبح رزن