ایجاد دفتر اتحادیه اروپا در کشورمان بیش از انکه برای پیوندهای دیپلماتیک مرسوم در مناسبات بین دولتها و یا اتحادیه ها تعریف شود موردی امنیتی و سیاسی است.
آنچه این روزها بیش از هر چیزی می تواند مورد توجه قرار گیرد این است که آیا اتحادیه اروپا در آستانه ی انتخابات ریاست جهوری سال آینده برنامه ی مهم و جدید را برای ایران تدارک دیده است که اصرار بر ایجاد این دفتر وجود دارد.
قطعا برقراری ارتباط با کشورها و اتحادیه ها در چارچوب پیمانها و کنوانسیونهای حقوقی و دیپلماتیک برای تسهیل ارتباط جوامع انسانی در سطحی از احترام متقابل امری مذموم و ناپسند نمیتواند باشد؛ اما واقع امر اینجاست که اتحادیه اروپا در سند راهبردی خود که در نشست کمیته ی روابط خارجی خود منتشر کرده است تاثیر گذاری بر حکومت ایران و جامعه ایران را از اهداف تاسیس چنین دفتری عنوان کرده است.
این نکته خود نمایش و نشان از برنامه ریزی عمیق در حوزه تاثیر گذاری و تاثیر دهی بر برخی جریانات سیاسی همسو با غرب و مداخله ی جدی در مسائل کشورمان به منظور پیشبرد مسئله ی قدرت نرم و حوزه ی نفوذ است.
آنچه که باید به آن اشاره کرد این است که تاسیس چنین دفتری در داخل کشور میتواند عرصه ی جدی از حضور افراد و جریانات، برای احیای حوزه ی نفوذ پذیر و خطر ساز در داخل را تامین کند.
در واقع ساختارهای جامعه ی کشور بر اساس تقسیم بندی نظریه پردازان براندازی نرم در ایجاد این دفتر میتواند تحت نفوذ و ضربات اساسی قرار گیرد.
اینکه سخنگوی وزارت خارجه از بررسی این موضوع خبر می دهد و این درخواست را چیز جدید نمی داند نگرانی ها از ساده اندیشی در این حوزه را تشدید کرده است.
فتنه ی 88 مصداق بارز ضرباتی است که سفارت خانه ها و دفاتر سیاسی کشورهای خارجی در حساس ترین لحظات یک ملت بر پیکر کشورمان وارد کرده اند.
تحقیقا همواره در کشورهایی نظیر کشور ما در طول چندین قرن تاریخ استعمار سفارتخانه ها مدخل و معبر نفوذ بوده و همچنان نیز تا حوی استعماری و سلطه گری این بیگانگان ادامه دارد خواهد بود.
اگر قرار بر این باشد که دفتری توسط اتحادیه اروپا در کشورمان افتتاح شود و در سند راهبردی این اتحادیه هدف از ان را تاثیر گذاری بر سیاستهای جمهوری اسلامی عنوان کنند آیا اجازه دادن به تاسیس چنین دفتری یا حتی بررسی چنین درخواستی در چارچوب اندیشه و گفتمان انقلاب اسلامی خواهد بود؟
حبیب میرزایی پرزاد
دیدگاه شما