
جنگ دوازدهروزه، اگرچه از نظر زمانی کوتاه بود، اما لرزشی عمیق در لایههای پنهان هویت جمعی ما ایجاد کرد. در روزها جنگ جنگ یی که خبرها از آتش و خون پر بود، جامعه ایرانی بار دیگر در آینهای از موقعیتهای مرزی به تماشای خود نشست؛ جایی که تعلق، ایمان و حس مسئولیت اجتماعی از سطح شعار فراتر رفت و به کنش و واکنش بدل شد.
آنچه در این مدت آش کار شد، صرفاً همدلی لحظهای با قربانیان جنگ نبود، بلکه بازتعریفی از مفهوم وطندوستی، استقلال و دفاع از مظلوم بهمثابه ارزشهای زنده و نه تاریخی بود.
در شرایط عادی، پیوندهای اجتماعی ما گاه در روزمرگی و بیتفاوتی حل میشود، اما بحرانها چهره واقعی این پیوندها را آشکار میکنند. جنگ دوازدهروزه فرصتی بود تا بفهمیم جامعه، فراتر از شکافهای سیاسی و نسلی، هنوز از منابع عمیق معنایی برای همبستگی برخوردار است. این تجربه نشان داد که ریشههای ایمان و مقاومت، اگرچه گاه خاموش به نظر میرسند، اما در لحظههای اضطرار شعلهور میشوند و میتوانند محور بازسازی وحدت ملی باشند.
نقش رسانهها در این میان تعیینکننده بود. آنها میدان رقابتی از روایتها ساختند؛ میان کسانی که میخواستند بحران را صرفاً صحنهای از درگیری نظامی نشان دهند و آنان که میکوشیدند عمق انسانی و اخلاقی آن را برجسته کنند. نتیجه روشن بود: افکار عمومی بهسوی روایتهایی گرایش یافت که با حس عدالتخواهی و استقلالطلبی ایرانیان سازگارتر بود، و این خود نشانهای از بازگشت اعتماد اجتماعی به نهادهایی است که در بزنگاهها نقش دفاع از مردم را بر عهده دارند.
در این میان، نسل جوان نیز نقشی غافلگیرکننده ایفا کرد. برخلاف تصور رایج از بیتفاوتی آنان، بسیاری از جوانان با خلاقیت رسانهای، کنشگری مجازی و حتی فعالیتهای میدانی نشان دادند که نسبتشان با ارزشهای جمعی قطع نشده است. این حضور، پرسشی تازه پیش روی جامعه گذاشت: آیا ما نسلها را بر اساس ظاهر و سبک زندگی قضاوت کردهایم و از ظرفیت درونیشان برای تداوم فرهنگ مقاومت غافل ماندهایم؟
بااینحال، هر بیداری اجتماعی در معرض خطر فراموشی و مصادره است. اگر این همبستگی به ساختارهای شفاف و پاسخگو گره نخورد، بهزودی در هیاهوی روزمرگی فروکش میکند. مسئولیت نهادها و رسانهها امروز آن است که این سرمایه اجتماعی را با آموزش مدنی، گفتوگوی بیننسلی و تقویت نهادهای اعتمادساز به توان پایدار بدل کنند.
جنگ دوازدهروزه گذشت، اما در ذهن جامعه اثری ماند که نباید به هیجان گذرا تقلیل یابد. شاید اکنون زمان آن باشد که از دل این تجربه، نه فقط روایت مظلومیت، بلکه الگوی بلوغ و بیداری اجتماعی استخراج شود؛ الگویی که بتواند حافظ صلح، عدالت و هویت جمعی ما در جهان پرآشوب امروز باشد.
دیدگاه شما