در این بین نمیتوان این موضوع را انکار کرد که رسانهها در جامعه امروز ایران روز به روز در حال گسترش هستند و میزان مراجعه به آنها هم سیر صعودی قابل توجهی داشته است! در همین راستا به نظر میرسد رسانهها در جامعه امروز ایران در مسائل فرهنگی نقش بسیار ویژهای دارند، به ویژه که در چندین سال اخیر بسیاری از صاحبنظران حوزه روانشناسی و حوزه رسانه به طور مشترک بر این تأکید کردهاند که رسانههای غربی نقش قابل توجهی در تأثیرگذاری در نگاه جامعه به ویژه جوانان دارند.
نمونه بارز این موضوع را میتوان در هشدارهای پیاپی مشاهده کرد که هر روز از سوی روانشناسان دراین باره بیان میشود. در این راستا به نظر میرسد قبل از هر اتفاق و تصمیمگیری باید به بحث تأثیرگذاری و برنامهای که رسانههای غربی برای تأثیرگذاری در تفکر جوانان دارند، نگاه ویژهای داشت چرا که قبل از بررسی و تحلیل این موضوع نمیتوان برنامه مشخصی برای تقابل در نظر گرفت و به تعبیری مشخصتر هر کاری که قبل از این اقدام پژوهشگونه انجام شود، کاری سطحی و زودگذر خواهد بود که نه تنها نتیجه مثبتی در جامعه دینی ایران نخواهد داشت بلکه حتی میتواند به عنوان یک عامل منفی تأثیرگذار باشد.
جوان ایرانی با هجمه سیگنالهای روانی روبهرو است
فرهاد قربانی، روانشناس و استاد دانشگاه در این زمینه به نقش قابل توجه رسانهها در ساخت تصویر ذهنی و تغییر در باورهای جوانان عصر امروز اشاره دارد و میگوید: جوان امروز در جامعه ایران در یک زمان مورد هجوم سیگنالی و روانی رسانههای رنگارنگی قرار میگیرد که در اکثر مواقع محتوای سیگنالهای این رسانهها همخوانی چندانی با فرهنگ بومی او ندارد و همین موضوع به سرعت او را دچار مشکلات عدیدهای در بازخوانی باورهایش میکند، به گونهای که در بسیاری از رسانههای غربی تلاش میشود با استفاده از سه گام یعنی بازخوانی متفاوت فرهنگ حجاب برای جوان ایرانی، ایجاد دوگانگی و سپس به وجود آوردن تضاد در این بحث، زمینه تغییر رفتاری او را فراهم کنند.
این استاد دانشگاه همچنین بر این باور است که رسانههای غربی در ابتدا سعی میکنند بدون بررسی علنی موضوع حجاب، در رفتار خود آن را زیر سؤال ببرند. نمونه بارز این موضوع را میتوان در نوع پوشش شبکه من و تو به عینه مشاهده کرد. در واقع در این شبکه از همان ابتدای کار سعی شده تا مجریان و دستاندرکاران آنکه در مقابل دوربین حاضر میشوند با پوششی مطابق با جدیدترین مدلهای پوشش غربی حاضر شوند و این در حالی صورت پذیرفته که آنان به خوبی از این مسئله آگاه هستند که مخاطب مورد هدف آنها دارای فرهنگی دینی و اسلامی است. به باور قربانی این موضوع یعنی پوشش متضاد با فرهنگ جامعه ایران اولین گام در این شبکه برای القای روانی پوشش غربی و متفاوت با فرهنگ بومی جامعه ایران بوده است چرا که پس از این موضوع، این شبکه انگلیسی سعی کرد با ورود به فضای مسائل زنان به تدریج افکار عمومی دختران جامعه ایرانی را در اختیار بگیرد. در واقع من و تو در گامی حرفهای که باید به برنامهریزی شده بودن آن اعتراف کرد، در ابتداییترین مراحل تلاش کرد تا با پرداختن به مسائلی مانند حق طلاق برای زنان و تحصیل و دیگر مسائل اینچنینی حوزه نفوذ خوبی را در ذهن مخاطب به ویژه قشر دختران جامعه ایرانی دست و پا کند اما در گام بعدی که این روزها شاهد آن هستیم این شبکه که از لندن پخش میشود، مستندهایی درباره حجاب اجباری تولید کرده و پخش میکند که در قالب آن سعی بر این است که اولاً خود مسئله حجاب زیر سؤال برده شود و در مرحله دوم تلاش ویژهای در راستای سیاهنمایی علیه برنامههای فرهنگی مسئولان جمهوری اسلامی ایران صورت پذیرد.
محاصره مخاطب برای زیر سؤال بردن باورهایش
در این بین به نظر میرسد به باور روانشناسان تردیدی در مورد برنامهریزی کامل فرهنگی برخی رسانههای غربی برای زیر سؤال بردن همهجانبه حجاب از طریق فرستادن پیامهای متعارض با فرهنگ بومی به ذهن مخاطبان وجود ندارد چرا که علاوه بر شبکههایی همچون «من و تو»، بیبیسی فارسی هم در چندین ماه گذشته و همزمان با شروع بحث امنیت اخلاقی در تهران، تلاش ویژهای در القای این موضوع به مخاطبان داشته که طرح امنیت اخلاقی تنها برای برخورد با بدحجابی و مسئلهای از این دست است نه برای ایجاد امنیت بیشتر در جامعه!
آن چنانکه این رسانه دولتی انگلستان از همان شروع این طرح با نشان دادن تحلیلهای دائم درباره نحوه برخورد گشت ارشاد با دختران و همچنین به نمایش گذاشتن مکرر عکسهای ون گشت ارشاد سعی کرد به بیننده خود اینگونه القا کند که تمام ماجرای حجاب در دایره اجبار و فشار از سوی گشت ارشاد خلاصه میشود تا به این ترتیب بتواند اولاً در ذهن مخاطب خود بهتر نفوذ کند و ثانیاً بخشی از مسائل اعتقادی را به صورت ریشهای زیر سؤال ببرد.
اما در کنار این نگاه بیبیسی و استفاده از تاکتیکهای روانی برای القای موضوعی خاص در بحث عفاف و حجاب نباید از مستندی که چندی پیش شبکه من وتو درباره حجاب پخش کرد، غافل شد چرا که در این مستند تلاش شده بود تا بحث عفاف و حجاب را موضوعی به نمایش بگذارد که تا قبل از انقلاب شهروندان ایرانی علاقهای به آن نداشتهاند و تنها این انقلاب اسلامی و اجبار پس از آن بوده که دختران ایرانی را مجبور به حجاب اجباری کرده است.
نکته جالب اینجاست که در این مستند بدون اینکه نگاهی به ریشههای فکری و مذهبی جامعه شود و حتی کوچکترین اشارهای به آن در این مستند وجود داشته باشد، تنها بر بحث و واژه حجاب اجباری تأکید چندین بارهای صورت گرفت.
تأکید و تکیه، درگیر کردن ذهن مخاطب
فرهاد قربانی در اینباره بر این مسئله روانشناختی تأکید میکند که اصرار و تکیه بر واژه اجباری در واقع تلاشی برای درگیر کردن ذهن بیننده با این موضوع است چرا که به طور واقع وقتی مخاطب دائماً این جمله را از رسانه میشنود تا مدتی به طور ناخودآگاه ذهن خود را با آن درگیر خواهد کرد و همین مسئله حتی میتواند منجر به زیر سؤال رفتن بسیاری از مسائل برای مخاطب شود. این در حالی است که ماجرای حجاب و زیر سؤال بردن آن و القای اجباری بودن به هر ترتیبی، در دستور کار شبکههای انگلیسیزبان چه از نوع سرگرمکننده و چه از نوع خبریاش قرار گرفته و این موضوع روزبهروز شدت مییابد. نمونه شدت یافتن این موضوع را میتوان در خبرهای چند روز یکبار بیبیسی فارسی و تحلیلهای منظم شبکه خبری من وتو به عینه مشاهده کرد. اکثریت خبرهای بیبیسی در این باره روی چند موضوع خاص تمرکز یافته است؛ موضوعاتی همچون:
۱- حجاب در جامعه ایران مورد خواست بخش قابل توجهی از جامعه ایران نیست.
۲- اجبار حجاب توسط نهادهای امنیتی صورت میگیرد.
۳- جوانان ایرانی به دلیل این موضوع در مقابل حکومت قرار گرفتهاند.
تأکید روی این سه موضوع که در چندین ماه اخیر میتوان در بیبیسی فارسی آنها را مشاهده کرد، در شرایطی است که شبکه من و تو هم با زیر سؤال بردن و حتی مضحکه حجاب در برنامههایی با عنوان برنامههای سرگرمساز خود تلاش ویژهای برای خدشهدار کردن حجاب و تقدسزدایی از این موضوع در مقابل چشم جوان ایرانی داشته است.
در این میان برخی از کارشناسان رسانه بر این موضوع تأکید دارند که برخی شبکههایی همچون «من و تو» در تلاش هستند تا موضوع حجاب را در ذهن بیننده به یک ماجرای بحرانی تبدیل کنند تا از این طریق بتوانند از یک سو مخاطب ایرانی را به طغیان اجتماعی وا دارند و از سوی دیگر باعث ایجاد شکاف میان او و حاکمیت گردند.
شکاف اجتماعی، اولویت موجهای مخرب رسانهای
فرهاد قربانی درباره بحث شهروندی و حاکمیت به بحث شکاف میان حاکمیت و شهروندان تأکید ویژهای دارد و میگوید: همیشه یکی از مهمترین اهداف شبکههای فرهنگی- سیاسی مانند من و تو ایجاد یک شکاف اجتماعی ذهنی و القای این شکاف با حاکمیت در ذهن مخاطب است. استفاده از چنین تاکتیکهایی در واقع در همین راستا صورت میپذیرد. به طور مشخص وقتی مخاطب دائماً هر روز و با فاصله کم شاهد پخش تصاویری از این شبکههاست که پیام همه آنها القای اجبار حاکمیت ایران برای رعایت حجاب است به طور تدریجی و در اثر تاکتیکهای روانی به کار گرفته شده از سوی این شبکه با دولت خود زاویه پیدا میکند و اینجاست که این رسانهها به نیمی از هدف خود میرسند.
گام بعدی در این راه زیر سؤال بردن حجاب برای مخاطب و به نوعی قبحشکنی و سپس فراخواندن او به زیر پا گذاشتن هنجارهای اجتماعی است که در یکی دو سال اخیر دقیقاً شاهد این موضوع و به کارگیری این پروسه روانی در این شبکه و دیگر شبکههایی که به سبک این شبکه فعالیت میکنند بودهایم.
از طرف دیگر به نظر میرسد بیبیسی فارسی هم در کنار صدای امریکا نقش ایجاد جو خبری سنگینی برای حجاب دارند تا از این طریق سیگنالهای زیادی به ذهن مخاطب روانه کنند؛ سیگنالهایی که به باور کارشناسان در راستای انجام تاکتیک «سیگنالهای حجیم، آشفتگی ذهنی» مورد استفاده قرار میگیرد. در این تاکتیک خبر و تحلیلها در ابعاد وسیع آنقدر به سمت ذهن مخاطب شلیک میشود که در نهایت مخاطب دچار آشفتگی ذهنی فراوان و پذیرش موضوع میشود. به واقع در این نوع جنگ روانی در ابتدا ذهن مخاطب و قوه تحلیل او توسط شلیک سیگنالهای خبری حجیم و تودهوار قفل میشود و به این ترتیب ذهن او آماده پذیرش هر گونه القائاتی است، حتی اگر این القائات با هنجارهای جامعه او تفاوت اساسی داشته باشد چرا که قبل از این موضوع با تاکتیکهای روانی قدرت تحلیل از ذهن او گرفته میشود.
تصویرسازی از آرمانشهر غربی، فرسایش ذهن مخاطب ایرانی
از طرف دیگر به نظر میرسد تبلیغات شبکهای همچون من و تو در کنار دیگر شبکههای فارسیزبان غربی در مورد حجاب جنبههای دیگری هم داشته باشد، آن چنانکه در برنامههای مختلف این شبکهها حجاب به صورت یک محدودیت به نمایش گذاشته میشود و تلاش میگردد تا به مخاطب این موضوع اینگونه القا شود که حجاب زنان جامعه ایران را محروم و از پیشرفت بازداشته است. در این راه این شبکههای ماهوارهای در ابتدا سعی میکنند تا با نشان دادن چهرهای مثبت از زندگی زنان در جوامع غربی آنان را افراد موفقی معرفی کنند که از هر قید و بندی رها هستند، سپس هنگامی که در این باب در ذهن مخاطب خود فضاسازی لازم را انجام دادند آنگاه با مطرح کردن دائم حجاب به عنوان یک عامل عقبماندگی به تدریج تلاش میکنند تا مخاطب را به رها کردن هر گونه قید و بند اجتماعی دعوت کنند و حتی به او این پیام را منتقل میکنند که پاداش رهایی از این هنجارهای جامعه دینی و به نوعی هنجارشکنی، پیشرفت است. این در شرایطی مد نظر این رسانه قرار گرفته و میگیرد که در این رسانهها هیچ گاه آماری از تجاوز یا سوءاستفاده گسترده از زنان به دلیل بیبند و باریهای اخلاقی در جامعه غربی ارائه نمیشود. این تحریف واقعیت و معکوس نشان دادن موضوع دقیقاً خط ایجاد تعارض فکری در ذهن دختر مسلمان ایرانی را دنبال میکند، آن چنانکه دقیقاً به دنبال این است که حجاب و پیشرفت را دو مقوله جدا از هم نشان دهد که با هم قابل جمع نیستند و رمز موفقیت غرب دقیقاً دوری از هنجارهای اخلاقی و به ویژه دینی است، یعنی به تعبیر مشخصتر در این شبکهها حتی حجاب در آیین مسیحیت هم زیر سؤال میرود و به طور کلی هرگونه هنجار اخلاقی که از سوی هر دین آسمانی بیان شده باشد هم مورد انکار و سیاهنمایی قرار میگیرد. نمونه بارز این موضوع را میتوان در رویکردهای شبکه من و تو درباره هرگونه حجابی به طور مشخص درک کرد، به گونهای که در برخی برنامههای شبانگاهی این شبکه انگلیسی فارسیزبان، حجاب به عنوان یک موضوع کلاسیک و قدیمی عنوان میشود که دوران آن سپری شده و به تبع آن دستورات ادیان هم در این مورد کهنه شده است.
به هر صورت به نظر میرسد زنجیره رسانهای هماهنگ رسانههای فارسی زبان غربی برای حجابزدایی و به تعبیری واضحتر هنجارزدایی فرهنگی از جامعه ایران برنامه مشخص و خاصی را تدوین کردهاند که آنان را به صورت هماهنگ گامبهگام پیش میبرند و این در حالی است که در جامعه ایرانی مسائل تبیین حجاب تنها به برخی مسائل سطحی محدود مانده و هنوز هیچ رویکرد عمیق فرهنگساز و بومی صورت نپذیرفته است.
دیدگاه شما