به گزارش صبح رزن به نقل از رجا، جوامع بشری مملو است از پدیدههایی که اگر با فرهنگ دینی و ملی ما تنافی نداشته باشند لااقل تناسبی ندارند، پدیدههایی که هر یک به انحای مختلف دنبال تحمیل باورها و خواستههای خود بر ارکان زندگی اجتماعی جامعه ما دارند.
شبکههای ماهوارهای و برنامههای تولیدی آن از این قبیل پدیدهها هستند که در تیررس شلیک آنها قرار گرفتن، به راحتی و با ارزانترین قیمت در شهر و روستای ما قابل تحقق است.
ماهواره از ابزارهای بسیار برنده دشمن در تهاجم فرهنگی است که این روزها در اندرونی بسیاری از خانهها جا خوش کرده است. این ابزار برنده تشبیه شده به چاقو بیشتر از آنکه منفعتش اسباب آسایش باشد، شعلههایش به خرمن آرامش کانون گرم خانواده سنتی و مذهبی ایرانی افتاده است.
یکی از دغدغههای اساسی امروز بسیاری از خانوادهها تهاجمی است که از ناحیه شبکههای ماهوارهای شکل گرفته و بدون تردید یکی از اهداف اصلی شبکههای ماهوارهای خانوادهها هستند. اگر چه این تهاجم مساله جدیدی نیست اما امروز به جهت فراگیری بیشتر آن نسبت به گذشته، این مساله شکل جدیتری به خود گرفته است.
رادیو معارف در برنامه زنده «پرسمان خانواده» با تمرکز بر دو محور بررسی ریشههای تمایل برخی از خانوادهها به شبکههای ماهوارهای و چگونگی حل این ریشهها با کارشناسی استاد حجت الاسلام محسن عباسی ولدی گامی در جهت مبارزه با این پدیده برداشته است.
رجانیوز با بازنشر مکتوب و صوتی سخنان کارشناس این برنامه که با بیان مصادیقی به آثار بسیار مخرب استفاده از شبکههای ماهوارهای اشاره داشته است، گامی در جهت آگاهی بخشی نسبت به آسیبهای بنیان کن خانواده ایرانی به واسطه این پدیده اجتماعی برداشته است.
بخش مکتوب برنامه :
چاقویی که فعلا مشغول بریدن دست و پا و سر است!
میگویند ماهواره یک وسیلهای است که هم میتوان از آن استفاده درست کرد و هم نادرست؛ اگر بر فرض هم بتوان از ماهواره در عالم امکان استفاده خوبی هم کرد ولی آن چیزی که در عالم واقع در حال تحقق است، غیر از این است و مانند چاقویی است که فعلا در حال بریدن دست و پا و سر است.
اگر الان اما ماهواره را یک عنصر دو منظوره حساب کنیم به نظر می رسد مقداری نگاه سادهاندیشانه به ماهواره داشتهایم. اینکه چرا باید به موضوع ماهواره به طور مفصل پرداخت شود آن هم در قشر مذهبی نیاز به توضیح دارد.
مخاطبان ما یا در دام ماهواره گرفتار هستند یا نیستند، اگر هستند که باید آگاه شوند، تا از دام این توطئه و تهاجم رها شوند. کسانی هم گرفتار نیستند باید آگاه شوند؛ آن هم به دو دلیل: اول آن که ما هیچ گاه نباید از ناحیهٔ دشمن احساس امنیت کنیم و خیالمان آسوده باشد و فکر نکنیم که دشمن دور ما را یک خط قرمز کشیده است و کاری به ما ندارد، درست است که دشمن از آن حکمتی که در فضای دینی وجود دارد برخوردار نیست اما وسوسههای شیطانی در دشمن موج می زند و به همین دلیل در دام وسوسه های شیطان افتادند مخص به کسانی نیست که بالکل از فضای دینی دور هستند بلکه شیطان ابزارهای خاص خودش را دارد. گاهی به جهت اعتماد بیش از اندازه به خودمان و به جهت ناآگاهی از دسیسهها میبینیم که دشمن از غفلت ما استفاده کرده و خدای ناکرده ضربهای کاری به ما وارد کرد.
نکته دوم آن است که ما الان در جنگ نرم هستبم. مشغول مبارزه در جبهه تهاجم فرهنگی هستیم. ما به عنوان کسانی که درد دین داریم و دل در گرو دین داریم، به عنوان یک سرباز در جبههٔ فرهنگی باید با دامها و دسیسههای دشمن آشنا باشیم. بدانیم تا خودمان در مقابل کسانی که در دام این جرثومهٔ فساد گرفتار شدهاند به اندازه توان کمک کنیم. سرباز جبههٔ فرهنگی مگر میتواند بدون آگاهی نسبت به نقشهٔ دشمن کاری از پیش ببرد؟
اولین کاری که باید کرد ریشه یابی است و باید به دلایل خرید ماهواره در خانواده ها دقت کرد و نمیتوانیم تمام دلیلها را به بی قیدی خانواده بگذاریم. مطمئنا دلایل مختلفی دارد که باید به آن پرداخته شود.
دلایل خرید ماهواره
اولین دلیل در بحث گرایش به ماهواره ناآگاهی است. بسیاری از افراد دربارهٔ برنامههای ماهوارهای بسیار ساده اندیشانه قضاوت میکنند. این افراد به جهت ناآگاهی از اهداف پشت پردهٔ این شبکهها اعتماد ساده لوحانهای به آن دارند.
راه درمان این مسئله آگاهی بخشی است. آگاهی بخشی باید در سه بعد انجام شود.
اول، آگاهی بخشی نسبت به متولیان پشت پرده این رسانهها، متاسفانه برخی این متولیان آدمهای دلسوزی میدانند که دلشان به حال اوقات فراقت ما سوخته است و حالا آمده اند شبکه های ماهوارهای فارسی زبان را دایر کردند تا ما تو اوقات فراقت حوصلهمان سر نرود و افسردگی نگیریم! باید ببینیم این افراد چه کسانی هستند که دارند برای ما برنامه ریزی می کنند. این نکته بسیار مهمی است.
دوم، آگاهی بخشی در بعد اهداف این رسانههاست. واقعا اینها دنبال چه چیزی هستند که این قدر هزینه میکنند و این قدر خرج می کنند برای اینکه یک شبکه فارسی زبان راه انداخته و یا شبکههای دیگری که ما بتوانیم از آنها استفاده کنیم.
سوم، آگاهی بخشی در بعد شیوهها است، اینها با چه شیوههایی آمده اند و در خانههای ما جا گرفتهاند. ما چشم باز کردیم و دیدیم در بعضی از خانهها آنتنهای ماهواره قرار گرفته است، چه اتفاقی افتاد که اینها توانستند خودشان را در خانههای ما جا داده و بعضی از ما را هم پای برنامههای خودشان نگه دارند.
متولیان شبکههای ماهوارهای چه کسانی هستند؟
درباره آگاهی بخشی در بعد متولیان باید گفت که آشنایی با متولیان شبکههای ماهوارهای میتواند هشدار دربارهٔ این شبکهها را تأثیرگذارتر کند.
در حال حاضر بیشترین شبکههای ماهوارهای دنیا از کشور آمریکا مدیریت میشوند. 90 درصد رسانههای آمریکایی هم دست صهیونیستها است و اغلب برنامههای ماهوارهای در شبکههای فارسی زبان هم توسط صهیونیستها دارد اداره میشود.
با این آمار باید گفت که تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! صهیونیست یک دشمن اصلی در دنیا برای خودش میشناسد و آن هم شیعه است. و در برخورد با شیعه یک کشور را می شناسد که اصلی ترین مانع او در راه رسیدن به اهداف جهانخوارنه اش است و آن کشور هم ایران است.
اینکه صهیونیست برای ما شبکه فارسی زبان با گرایش خانوادگی برای ما میسازد که صبح تا شب برای ما فیلم وسریال پخش میکند باید ما را به هوش آورد که چه اتفاقی دارد میافتد.
به صورت رسمی اعلام کردند که ما برای اینکه بتوانیم با جمهوری اسلامی ایران مبارزه کنیم باید با ابزار رسانه به سراغ ایران رویم چون ابزار نظامی کارساز نیست.
حالا باید درباره اهداف شبکههای ماهوارهای با گرایش خانواده سخن بگوییم.
جالب است که برخی از شبکههایی که الان در حال تاسیس است فقط و فقط برای خانواده است. یعنی ابتدا تا انتها تنها خانواده و زن را نشانه گرفتند. مثلا به مباحث سیاسی نمیپردازند و کاری به مسائل سیاسی و اقتصادی ندارند. اصلا برخی از این شبکهها مجری ندارند و پشت سر هم سریال پخش می شود. صددرصد سریالها هم خانوادگی است برای محقق کردن اهداف غرب.
غرب برای تحقق دهکدهٔ جهانی که کدخدای آن خودش باشد، یک مانع بسیار بزرگ میبیند و آن هم اسلام است. مبانی دینی با مبانی غربی در تعارض است و کسی که پایبند مبانی دینی است، نمیتواند در مسیر اهداف تمدن غربی گام بردارد. مدتها است که غرب به این نتیجه رسیده که باید به هر نحو ممکن این مانع را از سر راه خود بردارد.
او برای مبارزه با این مانع کارهای مختلفی را انجام داده و میدهد که خود بحث مفصلی است؛ اما یکی از اصلیترین راهکارهای غرب برای رسیدن به این هدف، فاسد کردن مسلمانان است. آنها معتقدند اگر ما بتوانیم جوان مسلمان را، به ورطهٔ فساد بکشانیم، به صورت غیرقابل تصوری توانستهایم این مانع بزرگ را از سر راه خود برداریم. در این میان توجه ویژهای به بحث خانواده کردهاند؛ چرا که دیدهاند بافت سنتی و دینی یک خانواده شیعی یک مانع بسیار بزرگ در سر به فساد کشاندن جوانان است به همین دلیل به این نتیجه رسیدند که ما اگر بتوانیم فساد را به متن خانواده ایرانی بکشانیم و توسط خود خانواده به این هدف برسیم کارمان چندین برابر آسوهتر میشود.
برای رسیدن به این هدف باید یک برنامهای را طراحی کنیم برای رساندن پای شبکه های ماهواره ای به داخل خانه ها برای این کار هم شبکههایی را تاسیس کردند که سریالها و فیلمهای جذاب و دنباله دار است و با یک فریب کاری هایی زمینه را برای قبولاندن خود در خانوادههایی هم که تا اندازهای تقیدات اخلاقی دارند فراهم کنند.
یکی از اصلیترین اهداف شبکههای ماهوارهای فروپاشی کانون خانواده است. اگر بخواهیم اندکی جزئیتر از این سخن بگوییم باید گفت که برخی از اهداف اصلی این شبکهها عبارت است از:
1. ایجاد خانوادههای بیقید در برابر خانوادههای سنتی
خانوادههای مورد نظر این شبکهها نباید در بند قواعد سنتی خانواده باشند؛ به ویژه سنتهایی که ریشهٔ دینی دارد. به عنوان مثال خوب است به چند مثال اشاره کنم.
این که در خانوادهای پوشش مادر و خواهر در مقابل فرزندان پسر خود حساب شده باشد، مطلوب است. واقعاً نباید به این بهانه که مادر و خواهر از محارم هستند، در مقابل پسر خانواده هر طور که میخواهند بگردند. اگر غرب بتواند در محیط خانه تعریف خودساختهای از عفاف ارائه دهد، میتواند سد عفاف را در محیط جامعه هم به راحتی بشکند. به این معنا که اگر بتواند به مادر و دختر خانواده بقبولاند که پسرت باید یک پوشش متفاوتی از پسر همسایه داشته باشد، اگر بتواند این محدودیت را بردارد، یک رابطه نزدیکی را بین محارم میتواند در خانواده تولید کند که نتیجه آن در بیرون خانواده مشخص می شود. یعنی غرب توانسته با رسانه مادر و خواهر را در خانواده زمینه تحریک پذیری پسر خانواده قرار دهد که ما در مشاورهها با این موضوع درگیر هستیم.
روشن است که منظور ما از پوشیده بودن، چادر و روسری و مقنعه سر کردن نیست، بلکه باید یک حدی را باید رعایت کنند که برای شنوندگان روشن است.
پسر خانواده به ما می گوید به خاطر پوششی که در خانه مادر یا خواهرم در مقابل من دارد، ذهن آرامی ندارم و جزو عوامل تحریک من شدند. وقتی وارد خانواده میشویم برای بررسی این موضوع، می بینیم تا 5 – 6 سال پیش اینطور نبود.
مادر یا خواهر این خانواده به ما میگوید این پسر در هنگام ورود به خانه یا خارج شدن از آن یا در هنگام خواب رفتاری از خود بروز می دهد که من احساس میکنم که قصد و نیت سوءی دارد. وقتی ریشهیابی میکنیم میبینیم که در بسیاری از این خانوادهها از وقتی که شبکههای ماهوارهای آمده و پوششهای خانوادگی را به نمایش گذاشتند و مادر و دختر در مقابل پدر و پسر در خانه پوششهای نامناسبی داشته و آرام آرام قبح پوشش نامتعارف دختر و مادر در برابر پسر خانواده ریخته شده است و دیگر زشت نمیبیند و به همین دلیل دیوار و سد شکسته شده است.
ارتباط دختر و پسر در محیط فامیل باید یک ارتباط حساب شده ای باشد. ما نامحرم و نامحرمتر نداریم اما در این سریالها به اسم میهمانیهای شبنشینی بین فامیل نامحرم ارتباطهایی در حال برقرار شدن است که نمایش مکرر آن باعث شکسته شدن قبح آن میشود.
در خانوادههای سنتی پدر و مادر از جایگاه ویژهای برخوردار هستند. جایگاه ویژهٔ پدر و مادر به صورت طبیعی مانع بسیاری از انحرافات است. وقتی فرزند در تصمیمهای خود به نظر پدر و مادر هم توجه میکند و در کارهایی که میخواهد انجام دهد از والدین خود اجازه میگیرد و در یک کلام خودسر نیست، راه برای تن دادن به کارهایی که نهاد خانواده را تحت الشعاع خود قرار میدهد تنگ میشود؛ اما در شبکههای ماهوارهای یکی از اصلیترین کارها خارج کردن پدر و مادر از محوریت خانواده و معرفی آنها در اندازهٔ زمینهساز تولد است؛ یعنی پدر و مادر کسانی هستند که به جهت قانون طبیعت زمینهساز تولد فرزند هستند و باز هم به جهت همین قانون طبیعت باید تا مدتی که فرزند توانایی مراقبت از خویش و پاسخ به نیازهای روزمرهٔ خود را ندارد، از او مراقبت کنند اما وقتی که فرزند از آب و گل درآمد، پدر در حد یک کارگر برای تأمین مخارج و مادر هم در حد یک خادم برای انجام وظایفی مانند آشپزی و رخت شستن و اتو کشیدن و ... پایین میآید. در این خانواده پدر و مادر نقشی در تربیت فرزند خود ایفا نمیکنند. دیگر راضی نگه داشتن والدین هم از دغدغههای فرزند مدرن نیست، این دغدغه برای انسانهای عقب افتادهای است که نمیخواهند تغییر زمانه را بپذیرند؛ این موارد همه به دنبال آن است که آن مولفههای خانواده دینی را تحت الشعاع قرار میدهد.
بدون اینکه حساسیت خاصی ایجاد کنند باورهای ما را قله به قله فتح می کنند. خانواده بی قید را در مقابل خانواده دینی و سنتی علم میکنند اگر خانواده از حالت مقید بودن و دینی خود بیرون آمد آن جامعه محکوم به فناست کما اینکه در غرب این اتفاق در حال افتادن است.
من برای معرفی این شبکههای ماهوارهای کلمه درخوری را پیدا نکردم،اینکه بگویم خیلی بیرحم و دژخیماند و بویی از انسانیت نبرده اند. نمیتوانیم به همین اندازه اکتفا کنیم که شبکههای ماهوارهای تنها دنبال غیر متعارف کردن پوشش هستند، ای کاش در همین اندازه باقی میماند. غرب اینها را مقدمه ورود به برخی از مسائل می داند یکی از آنها این است.
2. ترویج و عادی جلوه دادن خیانت زن و شوهر به یکدیگر
غرب به این نتیجه رسیده است که تا وقتی زن به شوهر در خانواده سنتی وفادار است و برعکس و روابط در محدوده خانواده منحصر می شود نمی تواند خانواده سنتی را از هم بپاشاند به همین دلیل یکی از اصلی ترین شگردها و دسیسههای آنها برای به هم ریختن خانواده سنتی ترویج خیانت زن و شوهر به هم دیگر و عادی جلوه دادن اینها به ویژه خیانت زن به شوهر؛ مخصوصا اگر زن متوجه شد شوهرش به او خیانت کرده است یک حق مسلم و طبیعی اوست که او هم به شوهر خیانت کرده و انتقام بگیرد و این یک حق طبعی است. به شدت در سریالهایشان تبلیغ این موضوع را میکنند تا آنجا که میبینید موضوع یک سریال همین است. تا آنجا که بعد از فهمیدن این خیانتها به راحتی هم با هم زندگی می کنند. دنبال عادی جلوه دادن آن هستند.
اگر یک زنی در محدوده ارتباطات خود آن قید وفاداری را کنار زد دیگر نمی تواند یک همسر خوبی باشد و نه می تواند مادر خوبی باشد. در این صورت خانوادهای به وجود نمیآید. ستون خیمه خانواده سنتی مادر است. تجربه شده که در بسیاری از موارد پدر خانواده وقتی بی قید بوده است، آن خیمه خانواده برپا مانده است،مادر با آن ایثار و فداکاری و عفاق و از خودگذشتگی خیمه خانواده را نگه داشته است. ولی چند خانواده سراغ دارید که مادر فاسد شده اما خیمه خانواده برپا مانده است؟ آنها این ستون خیمه را نشانه گرفته و به شدت هم با گرایشات فیمینتستی برایش برنامه ریزی کرده اند.
چند وقت پیش با یک خانمی که دچار همین مشکلات شده بود صحبت میکردم، خیلی برایم این ریشهیابی تکان دهنده بود. وقتی از او پرسیدم چرا به اینجا رسیدی آیا با همسرت مشکل نداشتی، گفت نه؛ پرسیدم دوستت داشت، گفت بله، زیر یک سال بود که ازدواج کرده بود. گفت از وقتی که همسرم این آنتن ماهواره را به خانه آورد و من شبکه فلان را دیدم، آرام آرام حس کردم که انگیزهای برای تقید به همسر خودم ندارم. چه دلیل دارد که من فقط با همسر خودم ارتباط داشته باشم؟! وقتی اولین زمینه برای اولین ارتباط برای من فراهم شد حس کردم که کار اشتباهی نمیکنم. یک کار عادی است. اصلی ترین اهرم اینجا این است که آنها بتوانند قبح را بشکنند.
اما در یک مرحله فراتر و بالاتری اینها به این هم راضی نیستند و همین قدر سر بسته بگویم که یکی از قلههای اصلی که اینها برای فروپاشی و تکه تکه کردن خانوادههای مذهبی و سنتی، این هست که ارتباطها را حتی در اندازه خانواده هم عادی جلوه دهند. اشکالی ندارد که اعضای خانواده هم با هم ارتباط آن چنانی داشته باشند.
این قله یکی از قله های اصلی است که اینها نشانه گرفتهاند، همان اتفاقی که در غرب خودشان اتفاق افتاد.
الان در غرب خواهر از ناحیه برادر و دختر از ناحیه پدر در محیط خانواده امنیت ندارد، یعنی امن ترین جا برایش نا امن ترین جا شده است که هر از گاهی خبرهایش منتشر می شود.
خانوادههای سنتی ما که چندان هم تقید به مذهب ندارند، فقط به باورهای سنتی و اخلاقی خود پایبند هستند، نماز نمیخواند، روزه نمیگیرد، حج به او واجب شده است، نمی رود، خمس و زکات هم نمیدهد اما از اینکه همسرش با یک مرد دیگر ارتباط داشته باشد به شدت غیرت دارد.
او اینجا ها را هم نشانه گرفته است، یعنی باورهایی که حتی کسانی تقیدات دینی ندارند اما به آن پایبندند.
3. عادی جلوه دادن ارتباط دختر و پسر پیش از ازدواج تا حد باردار شدن
در شبکههای ماهوارهای ارتباط بین دختر و پسر در هر شکل، سن و نیتی و تا هرجایی عادی جلوه داده میشود. دغدغههای ارتباط بین دختر و پسر باید گرفته شود. اگر دختر و پسر قبل از ازدواج با هم ارتباط داشته باشند در هر سطح وسنی،اینها نمیتوانند خانوادههایی موفقی را تشکیل دهند.
یکی از کارهای آنها این است که بتوانند خانوادههای موجود را به هم بزنند و اجازه ایجاد خانوادههای سنتی و پایبند و مذهبی را ندهند این کار بعدی یک کار کاملا پیشگیرانه از نگاه آنهاست. دختر اگر قبل از ازدواج ارتباط برقرار کرد و این ارتباط برایش عادی شد بعد از ازدواج هم معلوم نیست چقدر پایبند باشد.
این وسط دو نگرانی برای دختران وجود دارد. اولا دختر یک خانواده سنتی به شدت به عصمت دخترانه خود حساس است، پس نباید در ارتباطات عصمت دخترانه خود را از دست دهد. به شدت در شبکههای ماهوارهای تبلیغ میکنند که این یک باور عصر قجری است و این هیچ مشکلی ندارد.
ثانیا، دغدغه دیگر دختران بارداری است، که این را هم با ترویج سقط جنین به شدت قبحش را میشکنند. در سریالها نمایش میدهند و تکرار میکنند که حالا دختری باردار شد، اشکالی ندارد! کاملا به طور عادی، طبیعی و پزشکی بنا بر اقتضای زمانه رفتار کرده و سقط جنین میکند.
4. هویت زدایی از مفهوم خانواده
تیر خلاصی که اینها میخواهند بزنند، تیر خلاص از هویت خانواده است. اصلا خانواده یعنی چی؟ چرا با ازدواج برای خودتان مسئولیت درست میکنید؟ شما نیاز به جنس مخالف دارید یک زندگی خارج از چارچوب ازدواج برای خودتان فراهم کنید، چرا ازدواج میکنید. مرد مسئولیت زن و خانواده را به دوش بکشد و هر دو مسئولیت مضاعفی را بخواهند تحمل کنند، خب به جای آن زندگی با دیگران به جای ازدواج؛ به طور کل خانوادهای وجود نداشته باشد.
الان در غرب تعداد زندگیهای غیر رسمی که تحت عنوان ازدواج نبوده است به شدت رو به افزایش است. این دو تا باهم زندگی میکنند بدون اینکه تعهدات قانونی در برابر یکدیگر داشته باشند. به همین دلیل آمار فرزندان نامشروع هم در بعضی از کشورها به شدت بالاست، در برخی از کشورهای اروپایی تا 33 – 34 درصد است. یعنی از هر سه فرزند یکی نامشروع است. چرا که در غرب مفهوم خانواده در حال از دست دادن معنای خود است.
این اتفاق در شبکههای ماهوارهای در حال تولید است، و همان بن بستی که خودشان در مسئله خانواده به آن رسیدهاند دارند برای ما نسخهاش را تجویز میکنند که این دیگر تیر خلاصی است که به مفهوم خانواده می زنند.
ما اگر نخواهیم از این ناآگاهی و خواب غفلت بیرون بیاییم، شاید نتوانیم باور کنیم که این همه برنامههای عجیب و غریب که برای ما ریخته اند، باید دربرابرش کاری انجام دهیم.
دیدگاه شما